فقدان استعداد یابی در مدیریت ورزشی
پس از شکست کاروان اعزامی کشورمان به رقابتهای المپیک پکن، بناچار مسئولان ورزشی کمیته ملی المپیک و سازمان ورزش به ضعف پشتوانهسازی و استعدادیابی در رشتههای گوناگون ورزشی اذعان کرده و اعلان خطری را که کارشناسان و منتقدان رشتههای گوناگون ورزشی در سالیان گذشته نسبت به فقدان استعدادیابی و پشتوانهسازی در ردههای نوجوانان و جوانان را بارها گوشزد کرده بودند، پذیرفتند، به گونهای که هماکنون بیشتر تیمهای ملی و ورزشی در رکود و ضعف جایگزینی قرار گرفتهاند!
ضعف پشتوانهسازی و استعدادیابی، باعث میشود یک ملیپوش بیش از ده سال عضو تیم ملی باقی بماند و فاصله نفرات نخست با نفرات بعدی یک سال نوری باشد! هرچند ضعف استعدادیابی و پشتوانهسازی موجب خوشحالی ملیپوشان فیکس و اطمینان خاطر و امنیت فکری آنان میشود، از بعد ملی، ضربه جبرانناپذیری به شمار میرود.
همه مدالآوران المپیکی رشتههای گوناگون در ورزش تخصصی امروزی جهان از ردههای نونهالان، نوجوانان و جوانان طی مسیر کرده تا در رده بزرگسالان یا احیانا جوانان، مدال المپیک را برای کشور خویش بیاورند، اما در ایران، ورزشکار 27 سالهای که در مقطع بزرگسالان وارد تیم ملی شد، پدیده رقابتهای المپیک پکن لقب میگیرد که این موضوع، هرچند در جای خود قابل تقدیر است، اما خود هم رویدادی کمنظیر و هم نشاندهنده نبود سیستم برنامهریزی شده اصولی برای استعدادیابی و پشتوانهسازی است.
اما در رده مدیریت ورزشی نیز کشور ما دچار ضعف استعدادیابی و پشتوانهسازی است، به گونهای که قهرمانان ملی و المپیکی ما نتوانستهاند مراحل سیر صعودی رشد سازمانی را در ورزش بپیمایند و موانع سازمانی همچون مقاومت مسئولان غیرورزشی، باعث به هرز رفتن استعدادهای مدیریتی شده است. از این روی، شاهد فعالیت مدیران غیرورزشی با بیش از ده تا بیست سال مدیریت در ورزش کشور هستیم که به لطف فقدان استعدادیابی و پشتوانهسازی مدیریت ورزشی همچنان مدیریت فدراسیونهای گوناگون را بر عهده میگیرند.
و اما مدیران ورزشی ما چه کردند یک از دلایل اینه مدیران ما موفق نیستند فکر خودشان را به ورزش برگزاری مسابقات ورزشی سوق نمی دهند که متاسفانه اکثر مدیران ورزشی ما برای اینکه جایگاه خود را محکم نگه داشته باشند از کار های ورزشی دور شده و به دنبال اینکه چه کنند که در این جایگاه بمانند فکر میکنند .
امیدواریم در انتخاب مدیران و مسئولین ورزشی که انتخاب می کنیم از سابقه و جایگاهع آنها اطلاع داشته تا بتواند در پیشرفت رشته ورزشی نردبان موفقی و سکوی پرتاب خوبی برای ورزش باشند .
حسین نوروزی مسئول کمیته مسابقات و داور
هیات فوتبال شهرستان نکا
همچنین شاهد منحرف شدن رشد صعودی قهرمانان در خارج از ورزش در سازمانهایی همچون شورای شهر، مجلس شورای اسلامی و سازمانهای دیگر هستیم، در حالی که الگوهایی همچون «بکن باوئر» و یا «پلاتینی» مراحل رد سازمانی خویش را از ورزشکاری، کاپیتانی، مربیگری، عضو هیأت مدیره باشگاه و نهایتا ریاست به ترتیب پیمودهاند و الگوی مدیریت ورزشی را همچون استعدادیابی ورزشی در ردههای نونهالان، نوجوانان، جوانان و تیم ملی بزرگسالان به صورت سیستماتیک ایجاد کردهاند، اما در ایران، قهرمانان دریافتهاند مراحل رشد سازمانی در ورزش وجود نداشته و جابهجایی افقی اتفاق میافتد؛ به این معنا که از ریاستهای موازی ورزشی همچون اقتصادی، سیاسی، اجتماعی و شهری میتوان به مدیریت ورزشی رسید! بنابراین با مقاوت مسئولان غیرورزشی در ورزش کشور به اجبار در سازمانهای ورزشی همچون شهرداریها، شورای شهر، مجلس، ... مشغول به فعالیت میشوند.
اما نکته مهم اینکه در این آشفته بازار مدیریتی ورزش، برخی از قهرمانان ملی و جهانی ورزش کشورمان از روی احساسات و عاطفه و نبود منطق مدیریتی، به ناگاه از قهرمانی به ریاست فدراسیون مربوطه معرفی شده و بلافاصله هم معرفی آنان مردود اعلام میشود!
در حالی که در الگوهای بینالمللی مدیریت ورزش، یک قهرمان باید به ترتیب مراحل مربیگری سطوح پایین تا ملی و سپس مشاور و هیأت مدیره و هیأت رئیسه و ریاست را تجربه کند. پرش مدیریتی قهرمانان هرچند از جابهجایی افقی مدیران غیرورزشی به مدیریت ورزشی بهتر مینماید، اما الگوی ناقصی به شمار میرود.
بنابراین میتوان نتیجه گرفت که پشتوانهسازی مدیریتی ورزشی در ایران هم همچون استعدادیابی و پشتوانهسازی ورزشکاران کشور دارای چرخه معیوب ناقصی است که عامل بزرگ آن، سازمان ورزشی و کمیته ملی المپیک است و نباید انتظار داشت اصلاحاتی همچون چسبیدههای به ورزش، مدیران غیرمتخصص، کارشناسان صوری، به زودی از چهره ورزش، محو شوند، زیرا مدیریت ورزشی، غیرورزشی است و قهرمانان ورزشیمان در مدیریتهای غیرورزشی به ناچار مشغول فعالیت میشوند و این مفهومی ندارد جز عدم شایستهسالاری! متأسفانه هیچ کدام از مدیران پیشین و کنونی سازمان ورزشی در پشتوانهسازی مدیریت ورزشی و متخصص از قهرمانان ملی و جهانی کشور، نمره قابل قبولی دریافت نمیکند و به این واسطه، میتوان اطمینان داشت که بازسازی این راه اشتباه، زمانبر خواهد بود و هرچه این بازسازی دیرتر آغاز شود، دیرتر به پایان خواهد رسید