مدیریت نا موفق بعض از مدیران ورزشی

فقدان استعداد یابی در مدیریت ورزشی

پس از شکست کاروان اعزامی کشورمان به رقابت‌های المپیک پکن، بناچار مسئولان ورزشی کمیته ملی المپیک و سازمان ورزش به ضعف پشتوانه‌سازی و استعدادیابی در رشته‌های گوناگون ورزشی اذعان کرده و اعلان خطری را که کارشناسان و منتقدان رشته‌های گوناگون ورزشی در سالیان گذشته نسبت به فقدان استعدادیابی و پشتوانه‌سازی در رده‌های نوجوانان و جوانان را بارها گوشزد کرده بودند، پذیرفتند، به گونه‌ای که هم‌اکنون بیشتر تیم‌های ملی و ورزشی در رکود و ضعف جایگزینی قرار گرفته‌اند!

 

ضعف پشتوانه‌سازی و استعدادیابی، باعث می‌شود یک ملی‌پوش بیش از ده سال عضو تیم ملی باقی بماند و فاصله نفرات نخست با نفرات بعدی یک سال نوری باشد! هرچند ضعف استعدادیابی و پشتوانه‌سازی موجب خوشحالی ملی‌پوشان فیکس و اطمینان خاطر و امنیت فکری آنان می‌شود، از بعد ملی، ضربه جبران‌ناپذیری به شمار می‌رود.
همه مدال‌آوران المپیکی رشته‌های گوناگون در ورزش تخصصی امروزی جهان از رده‌های نونهالان، نوجوانان و جوانان طی مسیر کرده تا در رده بزرگسالان یا احیانا جوانان، مدال المپیک را برای کشور خویش بیاورند، اما در ایران، ورزشکار 27 ساله‌ای که در مقطع بزرگسالان وارد تیم ملی شد، پدیده رقابت‌های المپیک پکن لقب می‌گیرد که این موضوع، هرچند در جای خود قابل تقدیر است، اما خود هم رویدادی کم‌نظیر و هم نشان‌دهنده نبود سیستم برنامه‌ریزی شده اصولی برای استعدادیابی و پشتوانه‌سازی است.

اما در رده مدیریت ورزشی نیز کشور ما دچار ضعف استعدادیابی و پشتوانه‌سازی است، به گونه‌ای که قهرمانان ملی و المپیکی ما نتوانسته‌اند مراحل سیر صعودی رشد سازمانی را در ورزش بپیمایند و موانع سازمانی همچون مقاومت مسئولان غیرورزشی، باعث به هرز رفتن استعدادهای مدیریتی شده است. از این روی، شاهد فعالیت مدیران غیرورزشی با بیش از ده تا بیست سال مدیریت در ورزش کشور هستیم که به لطف فقدان استعدادیابی و پشتوانه‌سازی مدیریت ورزشی همچنان مدیریت فدراسیون‌های گوناگون را بر عهده می‌گیرند. 

و اما مدیران ورزشی ما چه کردند یک از دلایل اینه مدیران ما موفق نیستند فکر خودشان را به ورزش برگزاری مسابقات ورزشی سوق نمی دهند که متاسفانه اکثر مدیران ورزشی ما برای اینکه جایگاه خود را محکم نگه داشته باشند از کار های ورزشی دور شده و به دنبال اینکه چه کنند که در این جایگاه بمانند فکر میکنند .  

امیدواریم در انتخاب مدیران و مسئولین ورزشی که انتخاب می کنیم از سابقه و جایگاهع آنها اطلاع داشته تا بتواند در پیشرفت رشته ورزشی نردبان موفقی و سکوی پرتاب خوبی برای ورزش باشند . 

حسین نوروزی مسئول کمیته مسابقات و داور

هیات فوتبال شهرستان نکا

همچنین شاهد منحرف شدن رشد صعودی قهرمانان در خارج از ورزش در سازمان‌هایی همچون شورای شهر، مجلس شورای اسلامی و سازمان‌های دیگر هستیم، در حالی که الگوهایی همچون «بکن باوئر» و یا «پلاتینی» مراحل رد سازمانی خویش را از ورزشکاری، کاپیتانی، مربیگری، عضو هیأت مدیره باشگاه و نهایتا ریاست به ترتیب پیموده‌اند و الگوی مدیریت ورزشی را همچون استعدادیابی ورزشی در رده‌های نونهالان، نوجوانان، جوانان و تیم ملی بزرگسالان به صورت سیستماتیک ایجاد کرده‌اند، اما در ایران، قهرمانان دریافته‌اند مراحل رشد سازمانی در ورزش وجود نداشته و جابه‌جایی افقی اتفاق می‌افتد؛ به این معنا که از ریاست‌های موازی ورزشی همچون اقتصادی، سیاسی، اجتماعی و شهری می‌توان به مدیریت ورزشی رسید! بنابراین با مقاوت مسئولان غیرورزشی در ورزش کشور به اجبار در سازمان‌های ورزشی همچون شهرداری‌ها، شورای شهر، مجلس، ... مشغول به فعالیت می‌شوند.

اما نکته مهم این‌که در این آشفته بازار مدیریتی ورزش، برخی از قهرمانان ملی و جهانی ورزش کشورمان از روی احساسات و عاطفه و نبود منطق مدیریتی، به ناگاه از قهرمانی به ریاست فدراسیون مربوطه معرفی شده و بلافاصله هم معرفی آنان مردود اعلام می‌شود!

در حالی که در الگوهای بین‌المللی مدیریت ورزش، یک قهرمان باید به ترتیب مراحل مربیگری سطوح پایین تا ملی و سپس مشاور و هیأت مدیره و هیأت رئیسه و ریاست را تجربه کند. پرش مدیریتی قهرمانان هرچند از جابه‌جایی افقی مدیران غیرورزشی به مدیریت ورزشی بهتر می‌نماید، اما الگوی ناقصی به شمار می‌رود.

بنابراین می‌توان نتیجه گرفت که پشتوانه‌سازی مدیریتی ورزشی در ایران هم همچون استعدادیابی و پشتوانه‌سازی ورزشکاران کشور دارای چرخه معیوب ناقصی است که عامل بزرگ آن، سازمان ورزشی و کمیته ملی المپیک است و نباید انتظار داشت اصلاحاتی همچون چسبیده‌های به ورزش، مدیران غیرمتخصص، کارشناسان صوری، به زودی از چهره ورزش، محو شوند، زیرا مدیریت ورزشی، غیرورزشی است و قهرمانان ورزشی‌مان در مدیریت‌های غیرورزشی به ناچار مشغول فعالیت می‌شوند و این مفهومی ندارد جز عدم شایسته‌سالاری! متأسفانه هیچ کدام از مدیران پیشین و کنونی سازمان ورزشی در پشتوانه‌سازی مدیریت ورزشی و متخصص از قهرمانان ملی و جهانی کشور، نمره قابل قبولی دریافت نمی‌کند و به این واسطه، می‌توان اطمینان داشت که بازسازی این راه اشتباه،‌ زمانبر خواهد بود و هرچه این بازسازی دیرتر آغاز شود، دیرتر به پایان خواهد رسید

مدیریت و خلاقیت در کار (مدیر خلاق)

خلاقیت در مدیریت،

 

مقدمه

از آنجایی که هر سازمان جهت تحقق اهدافی موجودیت می‌یابد و رفتار افراد در آن تابع موازین و مقرراتی است، اعمال کمترل و نظارت ضروری است. به ویژه در سازمانهای آموزشی که اهداف متعددی در آن دنبال می‌شود و پیچیدگی در آموزش و تدریس درآن پیش از هر سازمان دیگری به چشم می‌خورد.

مدیریت در سازمان گسترده ‌ی آموزش و پرورش در حقیقت کوششی است بخردانه برای بالا بردن کیفیت تعلیم و تعلّم انسانهایی که بار سنگین تحول و پیشرفت فردی و جمعی را بر دوش دارند. مدیریت کار سازو کارآمد در سازمانهای آموزش و پرورش می‌تواند به بالابردن درجه ی رضایت معلمان از کار، پیوند استوار با اولیای دانش آموزان و تقویت انجمنهای اولیا و مربیان، کاهش افت تحصیلی، نوآوری و خلاقیت در روشها،بهره‌گیری از منابع انسانی و مالی و بالاخره به شکوفایی شخصیت کودکان و جوانان یاری رساند.

مدیریت

در فرهنگ لغت عمید کلمه ‌ی مدیر به معنی اداره کنند، گرداننده، کسی که کاری را اداره می‌کند، آمده است صاحبنظران مدیریت براساس جهانبینی و نگرشی که به انسان، هدفها و جهت‌گیریهای سازمان داشته‌اند، از مدیریت تعریفی ارائه کرده‌اند. لذا تعریفی که مورد قبول عام باشد در دسترس نیست.

برخی از این تعاریف عبارتند از:

-هنر انجام دادن کارها بوسیله ی دیگران

- فراگرد برنامه ریزی، سازماندهی، رهبری و نظارت کار اعضای سازمان و استفاده از همه‌ی منابع موجود سازمانی برای تحقق هدفهای مورد نظر سازمان

-مدیریت فعالیتی است منظم در جهت تحقق هدفهای معین که از طریق انجام روابط میان منابع موجود و انجام دادن کار با مشارکت افراد دیگر و شرکت فعال در تصمیم گیری صورت گیرد.

-مدیریت در بعد انسانی و اسلامی عبارت است از کارکردن با مردم، میان مردم و به خاطر مردم(صافی،۱۳۸۴،ص۲۹)

 

مدیریت آموزشی

-فرهنگ لغات بین‌المللی تعلیم و تربیت، مدیریت آموزشی را به کاربردن تکنیکها و روشهای اداره‌ی سازمانهای تربیتی با در نظرگرفتن هدفها و سیاستهای کلی تعلیم و تربیت تعریف کرده‌اند.

- از دیدگاه کیمبل وایلز، مدیریت و رهبری آموزشی عبارت است از یاری و مدد به بهبود کار آموزشی است و هر عملی که بتواند معلم را یک قدم پیش ببرد رهبری آموزشی خوانده می‌شود.

-مدیریت آموزشی،برنامه ریزی، سازماندهی و اجرای تصمیمات درباره‌ی آموزش و پرورش است.

- مدیریت آموزشی، فرآیندی است اجتماعی که با به کارگیری مهارت‌های علمی، فنی و هنری کلیه‌ی نیروهای انسانی و مادی را سازماندهی و هماهنگی نموده و با فراهم آوردن زمینه‌های انگیزش و رشد با تأمین نیازهای منطقی فردی و گروهی معلمان، دانش‌آموزان و کارکنان به طور صرفه جویانه به هدفهای تعلیم و تربیت برسد.(همان منبع،صص۴۵-۴۴)

مدیریت آموزشی  از ویژگی‌هایی چون(اهمیت اجتماعی، حساسیت عمومی، پیچیدگی وظیفه، نزدیکی روابط، تربیت حرفه‌ای و دشواری ارزشیابی) برخوردار است.(غندالی و خورشیدی،۱۳۸۰)

 

خلاقیت

« خلاقیت لازمه ‌ی نوآوری است و تحقق نوجویی وابسته به خلاقیت است. اگرچه در عمل نمی‌توان این دو را از هم متمایز ساخت ولی می‌توان تصور کرد که خلاقیت بستر رشد و پیدائی نوآوری است»(الوانی،۱۳۷۲،ص۲۹۸)«صاحبنظران تعریفهای متعددی از خلاقیت و نوآوری ارائه داده‌اند. استیفن را بینز خلاقیت را به معنای توانایی ترکیب اندیشه ها و نظرات در یک روش منحصر به فرد با ایجاد پیوستگی بین آنان بیان می کند. او نوآوری را به‌معنای فرایند اخد اندیشه خلاق و تبدیل آن به محصول، خدمات  و روش های جدید عملیات می‌داند. رضائیان خلاقیت را به کارگیری توانایی های ذهنی برای ایجاد یک فکر یا مفهوم جدید می‌داند.

نوآوری به کارگیری اندیشه‌های جدید ناشی از خلاقیت است که می‌تواند به صورت یک محصول جدید، خدمت جدید یا راه حل جدید انجام کارها باشد، شاید به جرأت بتوان گفت که جامع‌ترین تعریف خلاقیت توسط گیلفورد، دانشمند آمریکایی عرضه شده است، او خلاقیت را با تفکر واگرا (دست یافتن به رهیافت‌های جدید برای مسائل) در مقابل تفکر همگرا(دست یافتن‌به پاسخ) مترادف دانسته است. افرادی که تفکر واگرا دارند در فکر و عمل خود با دیگران تفاوت دارند و از عرف و عادت دور می‌شده روش های خلاق و جدید را به کار می‌برند. برعکس کسانی که از این خصوصیت برخودار نیستند. تفکر همگرا دارند و در فکر و عمل خود از عرف و عادت پیروی می‌کنند. پس تفکر واگرا یعنی دور شدن از یک نقطه مشترک که همان رسم و سنت و عرف اجتماع است و تفکر همگرا یعنی نزدیک شدن به آن نقطه»(سایت روزنامه‌ی تفاهم)

 

ویژگی‌های افراد خلاق

«بنابر تحقیقات و بررسی های انجام شده توسط صاحبنظران و پژوهشگران، عوامل زیر در بروز خلاقیت مؤثر می‌باشد:

نداشتن تعصب نیست به تغییر، علاقه به یادگیری و کنجکاو بودن، علاقه به آزمایش و تجربه دائمی، گرایش به کارهای پیچیده، توسعه‌ی دامنه‌ی دانش و آگاهی خود، واقع بینی، اعتماد به نفس بالا، توجه به زمان و وقت شناسی، شجاعت در پذیرش عیوب خود، توانایی تشخیص آنان و قدرت ترک عادت‌های ناپسند، توجه توأم به رؤیا و عمل، رک‌گویی و صراحت بیان، داشتن قدرت جمع‌بندی مسائل و قضایا و نتیجه گیری، بیان عقیده خود در جلسات، عدم پافشاری در تحمیل عقاید خود، شوخ طبعی، میل به ریسک کردن، پشتکار و تلاش مستمر و داشتن ظرفیت بالا در تحمل ناملایمات»(سایت زیبا وب۱۳۸۸)

 

خلاقیت در مدیریت

هر مدیری باید خلاقیت داشته باشد، خلاقیت یعنی به کارگیری تواناییهای ذهنی برای ایجاد یک فکر یا مفهوم جدید، تداوم حیات سازمانها به بازسازی آنها بستگی دارد بازسازی سازمانها از طریق هماهنگ کردم اهداف با وضعیت روز و اصلاح و بهبود روش های حصول این اهداف انجام می‌شود. چه کسی خلاقیت و نوآوری می‌کند؟ هر انسان مدیر یا غیر مدیری از استعداد و خلاقیت برخودار است. بنابراین نباید خلاقیت فقط در انحصار مدیران خاصی باشد زیرا آنچه که محکمتر از وجود استعداد خلاقیت است، جلوگیری از عوامل بازدارنده‌ی ظهور آن است که به صورت آزاد سازی ذهن از پیش‌فرض‌ها و الگوهای زنجیره‌های ذهنی در مدت کوتاهی توان خلاقیت و به کارگیری فکرهای نو در عمل می‌توان دو برابر افزایش داد.(سایت دانشنامه رشد،۱۳۸۸) خلاقیت فردی براساس مایه‌های کلیدی دست کم در بعضی از خصوصیات زیر قرار دارد:

- خود به خود: تازه، عجیب و غریب، متضمّن ریسک، حس درک و شوخی و لطایف

- مصر: پرانرژی، دلیر، مثبت، مستقل و تعیین شده.

ابداعی: نگاه به مشکلات به طریقی جدید، شباهت به مبارزه، بعضی اوقات و برخورد راحت با ابهام.

پاداش: تمایل به سهیم شدن در افتخار، ارضای فرد اهمیت دارد و قدردانی بیشتر از پول مورد توجه قرار می‌گیرد.

باز بودن درونی: کشف و شهود، به سادگی از منطق به فانتزی تغییر می‌کند و نسبت به طرق مختلف،ابزار هیجان، تفکر، عمل و نوآوری، باز است.

-برتر: نگاه واقع بینانه به موقعیتی، نگاه خوشبختانه به مسائل آن طور که می‌خواهیم باشند، اطمینان از تغییر به طور مؤثر و انتخاب رشد به جای ترس.

قابل ارزشیابی: با بصیرت و قوه‌ی تشخیص.(گیبسون،-،صص۲-۱)

برای موفق و موثر بودن توانایی های ذاتی و اکتسابی معینی لازم است. مدیر مؤثر نیاز به توانایی های فنی، انسانی، ادارکی، طراحی و حل مسائل دارد. یک مدیر مؤفق، نگرش انگیزه‌های معینی دارد.(سایت دانشنامه،۱۳۸۸)

 

خلاقیت در مدیریت آموزش و پرورش

زندگی پیچیده‌ای امروزی، هر لحظه‌در حال نوشدن است و خلاقیت و نوآوری، ضرورت استمرار زندگی فعال است. انسان برای خلق نشاط و پویایی در زندگی نیازمند نوآوری و ابتکار است تا انگیزه‌ی تنوع طلبی خود را ارضا کند. جامعه انسانی برای زنده ماندن و گریز از مرگ و ایستایی به تحول و نوآوری نیاز دارد. امروز شعار«نابودی در انتظار شماست مگر اینکه خلاق باشید» در پیش روی مدیران همه سازمانها قرار دارد اما مسئولیت سازمانهای آموزشی به‌خصوص آموزش و پرورش که وظیفه‌ی تعلیم و تربیت فرزندان و آینده سازان جامعه را برعهده دارد، صبغه‌ی دیگر به خود می‌گیرد. از این رو سازمانهای آموزشی از یک سو وظیفه‌ی فراهم آوردن زمینه‌ی رشد و پرورش خلاقیت و نوآوری و استفاده‌ی صحیح و جهت دار از استعدادها و توانایی های افراد را برعهده دارند که این خود زمینه ساز توسعه فرهنگی، اقتصادی و اجتماعی و… در جامعه است و از سوی دیگر برای پویایی خود نیازمند پرورش و بهره مندی از خلاقیت و نوآوری در سطوح سازمانی می‌باشند.(سایت روزنامه‌ی تفاهم،۱۳۸۸)

 

جهت گیری خلاقیت در سازمانهای آموزشی

۱-در اغلب آموزش‌های سنتی، فراگیران فقط در معرض مطالب و مهارتهای ارائه شده از طرف معلم یا مدیر قرار گرفته و مطابق برنامه از پیش‌تعیین شده حتی در جزئیات به پیش‌ می‌روند. در آموزش خلاقانه، فراگیرنده خود نقش فعال ایفا نموده و مربی یا رهبر به جز در کلیات و جهت اصلی آموزش، خلاقانه، فراگیرنده خود نقش فعال ایفا نموده و مربی یا رهبر به جز در کلیات و جهت اصلی آموزش، نقش تعیین کننده‌ای ندارد.

۲- برنامه‌های آموزشی و محتوای مطالب حتی الامکان باید موجب رشد و توسعه‌ی تفکر همگرا در فراگیران شود.

۳- شناخت علایق و انگیره‌های عاطفی و غیر عاطفی هر یک از فراگیران برای پیشبرد امر آموزش ضروری است.

۴- مباحث و فنون مطرح شده در هر مرحله از آموزش و پرورش فراگیران باید کاربردی ملموس و عملی در زندگی و کارفرد داشته باشد.

۵- امید به آینده و ایمان و اعتقاد به آنچه پس از تلاش و استمرار نصیب فراگیر خواهد شد باید در دوره‌های آموزش خلاقیت مورد تأکید قرار گرفته تا انگیزه‌ی بیشتری برای فراگیرنده بوجود آید.

۶-تجسم وضع آینده‌ی مساله و مقایسه‌ی آن با وضعیت فعلی، کمک مفیدی به یافتن راه‌حل‌های بدیع خواهد نمود. اصولاً استعدادهای خلاق درمحیط‌های مطلوب، شکوفا و متبلور می‌شود بنابراین یکی از الزامات و روش‌های مهم برای تبلور خلاقیت، ایجاد فضای محرک، مستعد و به طور کلی خلاق است. در سازمانهای آموزشی علاوه براین که چنین فضایی باید برای معلمان و مدیران مهیا باشد، معلمان نیز باید زمینه‌ی لازم و فضای مطلوب را برای دانش‌آموزان فراهم سازند.(سایت معلم اخلاق،۱۳۸۸)

 

مدیران آموزشی و برنامه های آموزشی

مهمترین وظیفه ی آموزشی هدایت جریان آموزشی و یادگیری به ویژه تسهیل جریان رشد و پرورش دانش آموزان است. مدیران مدارس اگر برنامه هایشان را با روشن بینی اجرا نمایند و هدفهای خود را بصورت قابل فهم و عملی طرح نمایند می توانند بازده آموزشی مدارس را بهبود بخشند. لذا تعریف دقیق هدفهای کلی نظام آموزشی بصورت معنی دار، تقسیم هدفهای کلی به هدفهای فرعی،تبدیل هدفها به هدفهای عملی در کلاس به کمک معلمان، بالابردن روحیه‌ی کارکنان و…می تواند تغییرات چشمگیری را در بازده کار معلمان و دانش آموزان ایجاد کند علاوه بر این مدیر آموزشی می بایست با ارزشیابی مستمر تدریس و فعالیتهای آموزشی مدرسه میزان اثر بخشی و کارایی معلمان و میزان هدفهای آموزشی را مشخص و در زمانهای معین از تغییر و تجدید نظر در برنامه ی آموزشی مدرسه استفاده کند.

یکی دیگر از وظایف مدیران آموزشی توجه به امور دانش آموزان است مدیر مدرسه هم وظیفه‌ی ارائه خدمات و سرپرستی امور دانش آموزان را بعهده دارد و هم وظیفه ی شناسایی توانایی ها، علایق و نیازها و پرورش آنها را عهده دار می باشند.

مدیران آموزشی با بهره گیری از شایستگی های فردی و تخصصی معلمان و راهنمایان تعلیماتی می توانند به پیشرفت فعالیتهای آموزشی و بررسی و افزایش بازده مدارس کمک کنند.

یکی دیگر از وظایف مدیران آموزشی تهیه و تدارک امکانات، تسهیلات و تجهیزات ویژه است. در این زمان می توان به ساختمان و تأسیسات مدرسه، زمین بازی و ورزش، تعمیر ونگهداری ساختمان و تأسیسات حرارتی و تهویه و تأمین امکانات آب، برق، گاز و تلفن و… اشاره کرد(موسی، مباشری،۸۸)بخش عمده ی تکلیف متصدیان تعلیم و تربیت در طرحریزی و هدایت رویداهائی است که بالاترین سطوح یادگیری را به ارمغان آورد.(نائلی،۱۳۶۴،ص۹۱)

 

گستره ی نظارت مدیران مدارس

«مدیران مدارس از جهات مختلفی باید برکار سازمان و نیروهای آموزشی نیز نظارت داشته باشند، از جمله میزان دستیابی به اهداف آموزشی، نظارت بر توان تخصصی معلمان، روش های تدریس، روابط با دانش آموزان، حدود رضایت شغلی معلمان، میزان انگیزش دانش آموزان، نظارت مؤفق و ثمربخش نیاز به کسب اطلاعات ضروری است.

بنابراین مدیران آموزشی باید در موارد زیر اطلاعات کافی داشته باشند:

۱-کسب اطلاعات در زمینه برنامه ریزی و آمادگی: که شامل اطلاعاتی در زمینه ی انتظارات دانش آموزان، منابع موردنیاز برای انجام فعالیتها، هماهنگی مراحل برنامه ها سطوح مختلف توانایی ها و موفقیت برآنهاست.

۲- کسب اطلاعات در زمینه ی مدیریت و سازماندهی کلاس: اطلاعاتی در ارتباط با منابع در دسترس ومیزان توانایی دانش آموزان در استفاده از منابع، کیفیت و چگونگی فعالیتهای دانش آموزان در استفاده از منابع

۳- کسب اطلاعات درباره روش های تدریس: به کارگیری روش های خلاقیت و پژوهش و تجربیات یادگیری.

۴- کسب اطلاعاتی درباره ی روابط با دانش آموزان: که شامل اطلاعاتی راجع به نحوه ی برخورد معلم با دانش آموزان و میزان تماس و ارتباط دانش آموزان با معلم می شود.

۵- کسب اطلاعات درباره ی کیفیت یادگیری و موفقیت دانش آموزان: اطلاعاتی در ارتباط  با پیشرفت تحصیلی دانش آموزان، انتظارات معلمان از دانش آموزان، توان شفاهی و عملی دانش آموزان.

۶-کسب اطلاعات درباره ی چگونگی نگهداری سوابق دانش آموزان: در این زمینه اطلاعاتی درباره ی روشهای جمع آوری سوابق، میزان امکان پذیری برنامه ریزی از روی سوابق نیاز است»(صفوی نیا،۱۳۸۸)

 وظایف نظارت مدیران، سوگرفته به برنامه ی آموزشی

۱-تدوین هدفهای بازدهی درسی: تبدیل هدفهای کلی به هدفهای ویژه ی درسی

۲- سنجش نیازها و انجام تحقیق: سنجش شرایط موجود برای تعیین نحوه ای که برنامه های مدرسه بتواند به طور مؤثر نیازهای یادگیرنده را برطرف سازد.

۳- توسعه ی موجود و برنامه ریزی تغییرات: سازماندهی محتوای درسی و بازنگری    برنامه های موجود برای ربط بیشتر آنها،

۴- ارتباط برنامه ها با خدمات مختلف: گره زدن مؤلفه های درسی بسیار موجود در مدرسه و جامعه

۵- انتخاب مطالب و اختصاص منابع: تحلیل مطالب درسی در دسترس و اختصاص آنها به برنامه ها مناسب.

۶- هدایت و نوسازی کارکنان آموزشی درسی: معرفی برنامه درسی به معلمان جدید و کمک به کارکنان موجود در افزایش توامندی خود.

۷- پیشنهاد تعدیل در تسهیلات: طرح برنامه برای دوباره سازی تسهیلات و مناسب ساختن آنها با برنامه درسی و در صورت امکان پیشنهاد نیاز به تسهیلات جدید.

۸- تخمین هزینه و توصیه هایی برای کاربرد وجوهات پیش بینی شده.

۹- آمادگی برای برنامه های درسی: تشکیل گروهها و واحدهای مختلف درسی فراهم آوردن فرصتهای ضمن خدمت برای توسعه ی درسی.

۱۰- تهیه و ترویج اوصاف برنامه های مدرسه: نوشتن اوصاف درست برنامه های مدرسه و رساندن اطلاعات فعالیتهای موفق به جامعه.(وایلز و باندی، تابستان۱۳۷۹، ص۲۹)

 ایجاد فضای خلاقیت و توامندی در مدرسه و کلاس

۱٫برای کسب موفقیت، همه ی دست اندرکاران تحقق هدفهای برنامه ها را در برنامه ریزی مشارکت دهید.

۲٫ دانش آموزان را در انتخاب راه و روش های موفقیت آزاد بگذارید و از ابتکارات آن ها استقبال کنید.

۳٫فرصت و امکان مبادله ی افکار و ایده های نو را برای افراد و گروهها بوجود آورید.

۴٫از روش های بارش مغزی یا سیال سازی ذهن بهره ی کافی بگیرد.

۵٫ از سخت گیری های مقرراتی بپرهیزید.

۶٫از بازخوردهای مثبت و فوری برای افزایش انگیزش استفاده کنید.

۷٫از واگذاری مسئولیت به افراد و گروهها نهراسید.

۸٫ مدیریت در یادگیری، خودگردانی و خود ارزیابی راترویج دهید.

۹٫ در مدیریت و راهبری آموزشی، مبتکر و خلاق باشید.

۱۰٫ شیوه های ارزش یابی را با تنوع روش های کسب موفقیت دم ساز کنید(سایت پرشین بلاگ،۱۳۸۸)

توسعه ی توانمندی های اعضا نیز مستلزم رعایت نکاتی است.

۱-توانایی مدیریت شامل رفتار فردی، مشاوره و هدایت، رفتار تیمی

۲-توانایی فنی کارکنان مانند حل مشکلات، گسترش کارکردهای کیفیت.

۳-توانایی شخصی کارکنان مانند کارتیمی، توجه به خواسته های مشتریان

اعتقاد اساسی براین است که تأکید اساسی باید روی توانایی مدیریت باشد(ماهنامه ی دانش،۱۳۸۴،ص۹)

 مدیران آموزشی و برنامه و اهداف

یکی از ویژگی های مدیران آموزشی،توانایی در تفکر و برنامه ریزی استراتژیک است. این گروه از مدیران دارای یک ویژگی برجسته هستند و آن اهل تفکر خلاق بودن است. آنها درباره‌ی پیامدهای ثانوی هر تصمیم با استفاده از ذهن و قدرت تفکر، از خود ابتکارات شایسته ای بروز می دهند.(سایت آفتاب،۱۳۸۸)

مدیران برای رسیدن به هدف مدرسه محوری باید نکاتی را در نظر بگیرند:

۱-بازنگری در توزیع قدرت، مسؤولیت و منابع

۲- تعریف حدود و اختیارات و مسؤولیت ها

۳- تعهد منابع مالی کافی

۴ ایجاد توانایی لازم برای اجرای نقش های جدید

۵- رویارویی بانیازهای اطلاعاتی و ارتباطی(یونسکو و یونیسف،۱۳۷۹،ص۱۶)

 مهارت فنی مدیران آموزشی

منظور قدرت و توانایی است که مدیران آموزشی دارا بوده و بر این اساس با  بهره وری از دانشها و فنون و روشها به ایفای وظایف هی پردازند. به عبارت دیگر، آنان از کفایت علمی و فنی و تخصصی برخودارند و در بهره گیری از فنون و ابزار ورزیدگی دارند.(صافی،۱۳۸۴،ص۱۰۹)

از آنجا که مدیران آموزشی باید مورد قبول کارکنان قرار گیرند ایجاب می کند که علاوه بر ویژگی های عمومی از دانش عمومی و تخصصی به تناسب سطح مدیریت خود برخودار باشند(صافی،۱۳۸۰،ص۴۱)

 مهارت انسانی

میزان برای تعامل پویا با کارکنان بایداصولی مانند قرار دادن اطلاعات در اختیار همه ی کارکنان ایجاد خودمختاری از طریق مرزبندی و جایگزین کردن سلسله مرابت با تیمهای خودگردان را رعایت کنند(بلانچارد و همکاران،۱۳۷۸،ص۱۰۶)

مدیریت روابط انسانی موجب حفظ و بهبود روحیه و رضایت شغلی کارکنان می شود، در نتیجه شرایط مناسبی برای همکاران در فرآیندهای تولیدی سازمان بوجود می آید و در نهایت توسعه ی کمی و بهبود کیفی نتایج بدست آمده را موجب می شود.(کوهستانی،۱۳۷۶، ص۲۱)

 مهارت ادراکی

منظور قدرت و توانایی مدیران آموزشی در جهت شناخت و درک مسائل و مشکلات   مؤسسه ی آموزشی است. مدیران واجد این مهارت قادرند به دریافت اطلاعات وتحلیل مسائل سازمان پرداخته و با توجه به اهداف سازمان به تهیه ی طرحها و ارائه راه حلها بپردازند. نتیجه آنکه مدیران واحد مهارتهای فنی، انسانی و ادارکی از دو خصیصه«کارایی» و «اثر بخشی» برخودارند.

اموری نظیر کارگزینی، امورمالی و… مهارت فنی می طلبد و اموری چون مدیریت مدارس و ایفای نقش مشاوره، بیشتر مهارت انسانی و ایفای نقش مدیریت در سطوح بالای سازمان نظیر مدیران کل و…مهارت ادارکی را نیاز دارد. این نوع از مدیران بالای سازمان آموزشی، دارای هنر و علم مدیریت بوده و با بهره گیری از تجراب علمی بر میزان کارایی و سودبخشی خود می افزایند و به سیاست گذاری آموزش و پرورش می پردازد(صافی،۱۳۸۴،ص۱۱۰)

 نتیجه گیری

نتیجه ای که از این مقاله برایم حاصل شد بدین شرح است که لزوم موفقیت و تحقق اهداف و برنامه های آموزشی، خلاقیت مدیران این قسمت است، در دنیای امروزی ضامن بقای سازمانها خلاقیت مدیران است؛ مدیریتی که بتواند با در نظر گرفتن یک هدف معین به برنامه ریزی کارآمد دست بزند.

مدیران آموزشی نباید خود تنها در قید و بند یک چارچوب قرار داده و بدون هیچگونه خلاقیتی به برنامه های از پیش تعیین شده بپردازند بلکه باید در چارچوب وظایف خود تفکرات و نظرات خود و دیگران را در راستای تحقق هدف مورد نظر پیاده کنند

زیبا یها در فوتبال

تئوری برد دوم در فوتبال

 

زیبائیها و مزیت های ورزش فوتبال ، این ورزش را در جایگاه ویژه ای در عرصه ورزش و اجتماع قرار داده است. توجه فزاینده و روبه رشد مردم و نهایتا مسؤولان به آن ، عطف توجه اندیشمندان و متفکران عرصه های علم الاجتماع و سیاست را نیز سبب شده است. بازی و رقابت دو تیم صاحب عنوان و پیشینه در اغلب اوقات ، حکم یک رویاروئی بزرگ را پیدا می کند.

این رویاروئیها غالبا مسائل پیچیده و غامضی در متن و حاشیه بازی دارند که به پیدا شدن مسائل اجتماعی جدید منجر می شوند. گاهی اوقات مسائل بعد از بازی تا مدتها خوراک تبلیغاتی و حتی حرفه ای روزنامه ها ، مجلات و برنامه های رادیو تلویزیونی میشوند و محافل سیاسی و اجتماعی را نیز تحت تاثیر قرار میدهند. بویژه در قواره تیم های ملی و استانی طیف وسیعی از افراد جامعه را نیز متوجه خود می سازند. بروز مشکلات با جرقه هائی از احساس عاطفی ، احساس تبعیض و نابرابری و یا احساس داوری طرفدارانه در اکثر مواقع به جاهای باریکی می کشد که نهایتا سؤوال اساسی " فوتبال فرصت است یا تهدید" را به میان می کشد و مدتهاست که این سوال هنوز جواب قطعی و روشن برای خود نیافته است.

ما در این بررسی تلاش خواهیم کرد ضمن شمردن برخی زیبائیها و مزیت ها برای فوتبال مؤلفه های تاثیر گذار این روش مهیج و جذاب را نیز بررسی کرده و نظریه برد دوم را نیز در خلال این بحث معرفی نمائیم.

بنظر میرسد در صورت پاسخ مثبت تاثیر گذاران این حیطه ورزشی برای این نظریه ، زمینه را برای معرفی فوتبال بعنوان یک فرصت طلائی آماده سازد فرصتی که خود خنثی کننده خیلی از تهدید ها باشد.

 

زیبائیهای فوتبال

  1- داشتن وسیع ترین میدان در میان ورزشهای با توپ

2- رنگ سبز چمن میدان

3- بازیکنان پر تعداد این رشته ورزشی

4- تماشاگران پرشمار

5- توپ نقطه هدف و تلافی هزاران هزار نگاه که سیال و متحرک است .

6- همسرائی تماشاگران و ترکیب اصوات

7- حرکات موزون تماشاگران و ترکیب رنگ ها

8- حساسیت های داوری

9- نمایش هماهنگیها تاکتیکی و تکنیکی بازیکنان چه فردی و چه گروهی

10- نمایش تونائیهای ذهنی وبدنی بازیکنان

11- سرعت انتقال و آفرینش های خلاقانه و ابتکاری مربیان و بازیکنان.

12- رویا روئی تکنیک ها، تاکتیک ها و برنامه ریزیهای دو تیم.

13- عرصه بروز جلوه های اخلاقی و جوانمردی

14- عرصه بروز و ظهور گذشت ها و تحمل های تحسین برانگیز

15- عرصه کنترل خشم و شادی(هر دو)

16- عرصه کنترل رفتار در برد و باخت(هر دو)

17- و بالاخره چهره نمائی متین وشایسته در مقابل حریف.

 مزیت های فوتبال

 1-      تامین نشاط و شادابی برای جامعه بویژه قشر جوان

  2-      تامین سلامت و بهداشت و یاوری برای بخش بهداشت و درمان

3-      غنی سازی اوقات فراغت

4-      هدایت و تخلیه انرژی نهفته جوانان بصورت صحیح و برنامه ریزی شده.

5-      کسب توفیقات فرهنگی ورزشی در سطوح مختلف

6-      کسب افتخارات در سطوح کشوری، منطقه ای و جهانی.

7- تقویت حس وطن دوستی و وحدت ملی

8- انتقال بخشی مهم از مواریت فرهنگی به نسل جدیدتر

9- معرفی و تکریم پیش کسوتان

10- اشتغال زائی در رشته ها و شاخه های گوناگون مرتبط با ورزش

11- سود دهی به سرمایه گذاری مردمی درصورت هدایت صحیح

12- حل معضلات فرهنگی- اجتماعی در صورت تبدیل عرصه به فرصت

13- معرفی ظرفیت ها و قابلیت های کشور در عرصه های جهانی و میادین به یاد ماندنی

14- اهتراز پرچم پر افتخار ملی در سکوهای مسابقات قارهای و جهانی.

15- تبدیل قابلیتهای بالقوه به بالفعل چه در سطح فردی و چه در سطح گروهی

16- بهره بردار های فرهنگی، اجتماعی و حتی سیاسی در صحنه های بین المللی

17- و بالاخره معرفی فرهنگ غنی و ریشه دار ایران اسلامی به جهانیان

  

 مولفه های تاثیر گذار فوتبال

  

1- بازیکنان

 2- مربیان

3- مدیران

4- داوران

5- اصحاب رسانه

6- تماشاگران و هوداران

7- کارشناسان و پیشکسوتان

8- صنوف مرتبط با ورزش فوتبال

 

این مولفه ها تاثیر گذاران عمده حیطه ورزش فوتبال هستند، ترتیب تقدم و تاخر آنها تابع شرایطی است که ممکن است از شرایطی تا شرایط دیگر فرق بکند

امروزه در کشور ما بویژه با ظهور تماشاگران وفادار و پر انرژی و با انگیزه تیم تراکتور سازی مولفه تماشاگر در عرصه فوتبال را در ردیف اول قرار داده است.

همانگونه که بحث های فنی پیچیده و جذاب در امر مربی گری و داوری، کارشناس فنی، مدیریت صحیح و اصولی و هدایت کار آمد بازیکنان داریم و این مباحث در میز گردهای رادیوئی و تلویزیون و مطبوعاتی و یا در آثار قلمی ورزشی نویسان و مفسرین در فوتبال به زیبائی و با نکته سنجی ارائه میشود، حضور با شکوه تماشاگران شعارهائی که در میادین و یا سایر محلهای نزدیک محل بازی چه قبل،چه حین و چه بعد از ظهر بازی داده میشود، نوع پوشش و انتخاب رنگ ها، حرکات نمادین و معنا دار کلامی و غیر کلامی و نوع برخوردها نیز جای بحث و بررسی و برنامه ریزی دارد.

حرکات و سکناتی که عنوان شد. اگر اغراق نباشد طیفی وسیع از منهای بینهایت تا مثبت بینهایت را شامل میشود که اذهان سایر تماشاگران، مردم، مسئولان و حتی سایر ناظران عرصه های ورزش را در سطح منطقه و جهان تحت تاثیر قرار داده و موقعیت تیم مورد نظر را تعیین میکند.

چه بسا تیمی با توجه به نتیجه بدست آمده، را ظاهرا پیروز میدان باشد، اما مسولان وکارشناسان علاقه مند تیم از مجموع برایند بازی و نتیجه اخلاقی و عملکرد هواداران راضی بنظر نرسد واحساس آنها در کنار برد حاصل از نتیجه یک باخت اخلاقی و استراتژیک باشد.

عکس آن نیز متصور است تیمی نتیجه بازی را واگذار کند اما با منش و رفتار بازیکنان و همراهی هشیارانه و با متانت تماشاگران و هواداران در کنار تدبیر با کفایت مدیران و مربیان پیروز اخلاقی میدان باشند و این حرکت و منش پسندیده مورد داوری اذهان آزاد و کارشناسان و خبر گان آزاد قرار گرفته و مهره  تایید بگیرد.

زبان پاک، شعرهای هماهنگ شده، حرکات موزون موجه، حفظ حرمت میدان و حریم اشخاص اعم از خودی و رقیب، محتوا و شکل نوشته ها و پرچم، ورود وخروج با انضباط و برنامه و سایر موارد قابل ذکر از سوی تماشاگران، هواداران و لیدر های تیم ها و از سوی دیگر عملکرد مربیان در عرصه های مصاحبه و بازی چه در زمان برد و چه بعد از واگذاری نتیجه باید به گونه ای باشد که بر اعتبار اخلاقی و جایگاه شایسته تیم بیفزاید. بدیهی است تاثیر مطبوعات و رسانه و اصحاب قلم در حوزه ورزش بویژه فوتبال هم افزائی فوق العاده در عملکرد مثبت مولفه های یاد شده خواهد داشت.

بنابراین اگر نتیجه بازی را برای برنده برد اول بنامیم نتیجه اخلاقی را برد دوم برای تیم متخلق به اخلاق خواهیم نامید اگر برد اول منوط به تکنیک و تاکتیک در حوزه فنی فوتبال است، برد دوم منوط به اقدامات و برنامه ریزیهای حساب شده ای است باید با عزم جزم شده ازسوی مدیران و مربیان و اصحاب رسانه رقم خورده و مورد حمایت تماشاگران و هواداران فهیم و هشیار آینده نگر تیم ها قرار گیرد.

تمرین برای لذت بیشتر

برای همه مربیان جوان

1- این یک شوخی یا جمله ای طنز از جانب ژان کوکتوست که می گوید : 

« همیشه در دنیا عنکبوت های بزرگتری هستند که عنکبوت های کوچک تر را می خورند. »

بسیاری از مربیان جوان با امید بسیار کارشان را آغاز می کنند و در سکوت گمنامی به همه چیز پایان می دهند. آیا آنها از جمله پوست کلفت ها نیستند؟ می گویند یک معرفی خوب همیشه به ایده های تازه ای نیاز دارد. ایا این ایده ها می توان از یک بازی بسکتبال ، هاکی ، هندبال از هر کتاب خاک گرفته در یک قفسه کتاب از میان اوراق یک مجله ( وقتی در انتظار دیدن دکتر خود هستید) و یا از لابه لای ورق زدن یک روزنامه در یک روز گرفت؟ آقای سر آدموند هیلوری ، اولین فاتح اورست گفته بود: هیمالیا همیشه هیمالیاست اما چگونگی آمادگی ما برای فتح این قله اهمیت دارد.

فراموش نکنید در هر سطحی و هر مسابقه ای ، باختن گناه غیرقابل بخششی است. آیا وظیفه یک مربی ساده کردن مشکلات و بازی برای بازیکنانش است؟ او ابتکار عمل را در دست دارد و به بازیکنانش آموزش می دهد و یا آنها را سردرگم می کند؟ آیا وظیفه یک مربی خوب سازمان دادن و ایجاد تعادلی بین همه نیروها و شناخت استعدادها همراه با گرفتن تصمیم های مناسب در کوران گرمای بازی است؟

امروز در فوتبال رو به نزول ما تفکیک سهم حقیقت از سهم تهمت ها بسیار دشوار است.

2- در قرنی که گذشت    Global Education یا « تعلیم و تربیت جهانی » دو واقعیت بزرگ آموزشی را به هم متصل کرد: 1- تمرین برای فراگیری 2- فکر کردن به هنگام تمرین

امروز قبل از هر تمرین مربی از خود می پرسد:

- چرا تمرین می کنیم؟

- اهداف ما از تمرین امروز چیست؟

- از تمرین امروز چه می خواهیم؟

تمرین می کنیم، چون می خواهیم بازیکنان ما بعد از پایان هر تمرین چیزهای تازه تری را اموخته باشند و متفاوت فکر کنند. اهداف گروه تمرین دهنده این است که انها تحت تاثیر خواسته های تمرین شده به هدفهای ما نزدیک شوند. فراموش نکنیم اگر عمل کردن به سادگی حرف زدن بود به سختی می توانستیم ایده های تازهای ارائه کنیم اما معمولا فقط عمل گرایی زیر فشار و انجام کارهای تمرین نشده موثر است اگر به خاطر نمی آورید که در تمرین چه کرده اید منتظر نتیجه نباشید به طور مثال اگر شما با شناخت از حریف برنامه ریزی خود را تدوین می کنید این شناخت به هنگام مسابقه ، بازیکنان شما را از یک بازیکن ساده به یک بازیکن فوق العاده تبدیل می کند امروز اعتماد به نفس ، سلامتی کامل و کنترل احساسات ، آن چیزی است که مربی از بازیکنانش می خواهد بازیکنان از نظر انسانی متفاوت هستند و فلسفه انتخاب ، تجزیه و تحلیل خواسته های یک مربی از مسابقه است. تمرین باید یک تجربه مثبت برای بازیکنان و مربیان باشد برای ساختن یک زندگی موفق ، باید رفتارها را در نظر گرفت. فوتبال مثل هر هنر دیگری قابل اندازه گیری است. در اندازه گیری رفتار مؤثر و مثبت یک بازیکن همیشه پارامترهایی مانند شخصیت درونی و محیط تمرین مد نظر است. «گسل» آلمانی ، اولین کسی است که از سن عقلی بازیکنان گفت و آن را به چهار عامل مختلف آن ارتباط داد: 1- منابع حرکتی 2- وفق دادن 3- زبان 4- سهم شخصیت در جمع

امروز در فوتبال ، بسیاری از تیمها با تمرینهای تکنیکی سعی در اماده کردن بازیکنانشان از نظر آمادگی بدنی دارند، بدون اینکه قادر به ارائه یک برنامه ریزی دقیق باشند . به عنوان یک مربی باید شدت تمرینات را کنترل کنیم. یک مربی خوب هرگز اجازه نمی دهد که شدت تمریناتش نزول کند چرا که به این ترتیب مسئله over load  وجود نخواهد داشت. یک مربی همواره تنها کسی است که شدت تمرینات را زیر نظر دارد. او باید بازیکنانش را زیر نظر گرفته و مطمئن باشد که می تواند با یک مکالمه خوب ، آنها را به کاری که می خواهد وادار کند. بخصوص هنگامی که بازیکنان خسته هستند ، او باید قادر باشد تمرکز آنها را حفظ کند.

 به طور مثال اگر هنگام Transition (انتقال) ، یک مهاجم و هافبک وظایف دفاعی تیمشان به خوبی انجام ندهد، سازمان تیمی دچار مخاطره خواهد شد . اگر یک مربی از این موضوع چشم پوشی کند، مشکلات آغاز خواهد شد.

معمولا به هنگام تمرینات تاکتیکی مربی به دلیل توصیف و شرح تمرین از حفظ ریتم تند تمرینات باز می ماند. یک مربی همواره در دو وضعیت به تیمش کمک می کند.

1- تجزیه و تحلیل موقعیت کنونی

2- راههای رسیدن به موفقیت و ادامه آن .

فراموش نکنیم که trust  یا افزودن و بالا بردن اعتماد بازیکنان به شما ، یک اتوبان دوطرفه است همان قدر که نیاز دارید بازیکنان به شما اعتماد کنند ، بازیکنان هم محتاج جلب اعتماد شما هستند. گفتگو همراه با احترام متقابل یک نیاز است . وقتی بازیکنی اشتباه کرده و فکر می کند مقصر است باید ، مورد توجه قرار بگیرد همواره پس از هر بازی ، پیروزی یا مغلوب و شادمان یا غمگین باید پرسید :

- چه چیزهایی را می خواهیم تغییر بدهیم ؟

- چرا این تغییرات صورت می گیرد؟

- این تغییرات چگونه انجام خواهدشد ؟

- چه تضمینی وجود دارد که این تغییرات مثبت باشد؟

-  زمان لازم برای این تغییرات چقدر است؟

- روش انجام ان چگونه خواهد بود؟

-چه مشکلاتی به وجود خواهد امد؟

به دلیل متفاوت بودن بازیکنان با یکدیگر و تفاوت در شکل وفرم عقاید ان ها،باید همواره قبل از هر تمرین گفت و شنود صورت بگیرد. بازیکنان اغلب حوصله شنیدن را ندارند و این معمولآ مشکل ساز است اما باید ان ها را اماده کرد. هستند بازیکنانی که از کراهت اعمالشان از نظر اخلاقی کوچکترین رنجی نمیبرند و حتی ان را نوعی زیرکی می پندارند. یک مربی خوب گرچه مشغله فکری اش فوتبال است اما کیفیت های انسانی را مورد توجه قرار میدهد، بنابرین مطالعه، فراگیری روانشناسی، حتی ادبیات و هر چیز دیگری حایز اهمیت است.شما مربی نشده اید که فقط بی دلیل دستوری دهید و روی اعصاب بازیکنانتان سوهان بکشید،مربیان خوب کمک می کنند استعداد ها پرورش پیدا کنند. همیشه این بحث و جدل وجود دارد که برای موفقیت در فوتبال، تکیه بر توانایی ها کافی است یا استعداد خدادای حرف اول را  می زند؟ آمارها نشان داده ترکیبی از این فاکتور کارساز است. فوتبال در مدار زندگی ، بازنده ها را از برندگان جدا می کند؛ با آنکه همواره تعداد بازنده ها از برنده ها بیشتر است. این زندگی یک شیفتگی جمعی است که بازیکنان را با هم هماهنگ می کند . توسعه رفتاری بازیکنان در کنار یادگیری ، آنها را به هم نزدیکتر و هم سوتر می کند. این که چرا یک بازیکن در یک بازی یا در یک تورنمنت خوب ظاهر می شود و چرا این درخشش همیشگی نیست . آیا این یک اتفاق بوده یا ریشه در اعتماد به نفس یا آمادگی روانی و عوامل دیگری دارد. بدون تردید ارزش های آمادگی روانی در ورزش ما به خوبی شناخته شده نیست. آیا راه هایی وجود دارد که بتوان به بازیکن تفهیم کرد که با تمرین و ارده می تواند نمایش بهتری درون زمین بازی داشته باشد؟

3- کیفیت یک نمایش خوب، بازتابی از کنترل یک بازیکن است. به گریه و شادمانی بازیکنان درون بازی نگاه کنید؛ از ضربان قلب گرفته تا گفته های یک مربی قبل از آغاز بازی می توان پی برد بازی پیش رو چقدر حساس است. همه ما در زندگی روزمره فشارهای عصبی ، دلواپسی ، نگرانی و اضطراب را تجربه کرده ایم و چگونگی غلبه بر انها را نیز در گذر زمان آموخته ایم . می گویند یک بازیکن همیشه آنچه را که آموخته است را نشان می دهد و عمل می کند و بهترین مربیان آن هایی هستند که تاثیرشان درون زمین بازی و خارج از آن مشاهده می شود. بدون تردید یک مربی خوب می داند چگونگی نهال موفقیت را در مغز بازیکنانش پرورش بدهد. گاه اتفاق می افتد بازیکنی از بازی کردن لذت نمی برد. باید به قلب او رفت و به جستجو پرداخت که چرا؟ امروز روان شناسی ورزش شرح گرفتاری های ورزشکاران و راه حل هایی برای آن هاست . مطالعه مسائل و مشکلات روانی به مربی اجازه می دهد شناخت بهتری از بازیکنانش داشته باشد و با گفت و گو ، ایجاد انگیزه و بالا بردن اعتماد به نفس ستاره ای به دنیای فوتبال معرفی کند. روانشناسی ورزش چیزی جز مطالعه ذهن و روان یک فوتبالیست در کنار رفتارش درون زمین بازی و تمرین نیست. برای این که بتوان از اصول اولیه روانشناسی ورزش اطلاع یافت. ابتدا باید به این سؤالات جواب داد:

1- چرا بازیکن به ورزش روی آورده است و خواسته اش از این اقدام چیست؟

2- چه عواملی انگیزه های او را برای کار سخت تر بالا می برد؟

3- چگونه می توان اعتماد به نفس او را بالا برد؟

4- چگونه می توان در عین بهره برداری از فردیت ، روح جمعی تیم را حفظ کرد؟

آیا به زبان ساده تر هدف های روانشناسی ورزش چیزی جز درک درست از بکارگیری عملی است که فاکتورهای ذهن یک بازیکن را در برمی گیرد ؟ به طور مثال:

- چگونه خشم و نفرت در یک بازیکن می تواند او را از به ثمر رساندن یک ضربه ساده در برابر دروازه باز دارد؟

- چگونه عدم اعتماد به نفس می تواند یک بازیکن را از پیشروی باز دارد؟

- چگونه زخم زبان های یک مربی، یک بازیکن را تحت تاثیر قرار می دهد؟

- چگونه تمرینات ذهنی می تواند سبب به ثمر رساندن یک ضربه ازاد شود؟

- چگونه حمایت روحی و روانی مطبوعات و یا مربی می تواند راه را برای موفقیت یک بازیکن باز کند؟

بسیاری از مربیان بدون اطلاع از جزئیات تاکتیکی و تکنیکی بازیکنانشان ، تیم خود را برای موفقیت و پیروزی آماده می کنند. مربی خوب همواره از خود می پرسد:

فراموش نکنیم اگر بازیکن متوجه شود که شماره همواره به او توجه می کنید، او نیز در راستای جلب نظر شما تلاش می کند در یک همه پرسی از بچه های جوانی که به فوتبال می پردازند سوال شده است چرا فوتبال بازی می کنند؟ پاسخ ها چنین بوده است:

- از این بازی لذت می برم.

- دوست دارم با دوستانم باشم .

- از نمایش مهارت هایم خوشحال می شوم.

- می خواهم پیشرفت کنم چون دوست دارم حرفه ای شوم.

- دوست دارم جزئی از تیم باشم.

- دوست دارم حرکات بازیکن مورد علاقه ام را تقلید کنم .

- بازی کردن لذت بخش تر از بسیاری کارهای دیگر است.

می توان جواب های بسیار دیگری را به ان پاسخ ها افزود اما نتیجه نهایی لذت بردن از کاری است که می کنند. شما باید به عنوان مربی به خاطر لذت بیشتر بازیکنانتان دست به طراحی تمرینانتان بزنید . به این خاطر تمرینات خود را برنامه ریزی کنید و هدف را با توجه به امکانات و ابزار مورد توجه قرار دهید و همه را در کاری که می کنید شریک بدانید. کار شما، ساده کردن حرکات آن ها برای رسیدن به یک نتیجه مشترک است.

 

رشد مهارت های هماهنگی ، آمادگی و یادگیری اولیه (پایه)

رده سنی

منابع انرژی

قدرت

سرعت

انعطاف پذیری

هماهنگی

10 تا 12 سال

هوازی/ بی هوازی (لاکتاک و آلاکتات) *تمرین استقامت اولیه (پایه)

* استقامت هوازی (ظرفیت هوازی)

* خودداری از کارهای بی هوازی

* رشد عمومی عضلات از طریق تمرینات با استفاده از وزن بدن

* تقویت عضلات به ویزه عضلات بالاتنه

*تمرین برای سرعت عکس العمل با توپ

*تمرینات در فواصل کوتاه

* تنوع و حرکت(انواع بازی پا و کارهای رقابتی با توپ)

* تمرینان عمومی

* تحرک در ستون فقرات

* تمرینات فعال ( منظور کشش های فعال است)

* تمرین با توپ برای انعطاف پذیری

* آشنایی با مهارت های اولیه هماهنگی:جهت یابی،عکس العمل، تشخیص،تعادل و ریتم

* توسعه دامنه حرکات

*تمرینات دویدنی، شبکه های تمرین هماهنگی

13 تا 15 سال

* افزایش کارهای استقامت هوازی ( ظرفیت هوازی)

*آغاز تمرینات بی هوازی ( آلاکتیک)

* افزایش قدرت عضلات از تمرینات با وزنه سبک

* پرش های کوتاه و بلند و پرش های چندگانه

* یادگیری حرکات مختلف

*سرعت تمرین شامل: سرعت عکس العمل و سرعت اجرا

* تمرینات دویدنی

* تمرینات سرعتی شامل: کارهای سرعتی/ رقابتی و دویدن

*دوره رشد مرفولژی

*تمرین برای حفظ انعطاف پذیری

* بازیکنان جوان نباید با کشش بیش از حد به خود فشار بیاورند.

*کار ویژه با توپ و بدون توپ

 

 

 

 

*تنظیم آنچه قبلا فراگرفته شده است.

*تمرین برای توسعه دامنه حرکات

(به دلیل رشد مرفولژی کاهش در هماهنگی اتفاق می افتد)

*تمرین دسته جمعی و انفرادی

16 تا 19 سال

*رشد توان هوازی و حداکثر توان هوازی

* رشد مسیر بی هوازی لاکتیک

*افزایش قدرت

*تمرینات ویژه قدرت انفجارس(توان عضلانی)

*پرش های چندگانه پولیومتریک

 

* کارهای سرعتی لاکتیک و آلاکتیک

* کارهای استقامت در سرعت همراه با استراحت فعال در میان تمرینات

* اجرای سریع ترتیب های حرکت و ترکیب های بازی

*حفظ انعطاف پذیری

* تمرینات کششی طولانی مدت غیر فعال

*تمرینات کششی فعال

 

مهارتهای هماهنگی که با کلمات چابکی، زبردستی یا مهارتهای روان حرکتی توصیف میشود، به بازیکن اجازه میدهد تا حرکتش را کنترل کند، مهارت تکنیکی و تاکتیکی را بیاموزد و با سرعت و روانی بهتر و قویتر حرکت کند.

«هماهنگی» پایه و اساس تمام حرکات و مهارتهای تکنیکی محسوب میشود.

عوامل سازنده این مهارت عبارتند از:جهت یابی،عکس العمل،تشخیص،تعادل،و ریتم که در ادامه با هر یک به اختصاراشنا می شود:

-جهت یابی(ozienatation )

به قابلیت جایگیری صحیح بازیکن بر حسب فضا و زمان جهت یابی میگویند.به عبارت دیگر تغییر تطبیق بدن براساس انچه از موقعیت معینی دریافت میکند.

-عکس العمل(reaction)

به قابلیتی گفته میشود که به بازیکن اجازه میدهد نسبت به علائم دریافتی و موقعیت های پیش امده به هنگام مسابقه به سرعت پاسخ بد هد. این پاسخ تنها شامل اجرای صحیح نیست،بلکه شامل سرعت زیاد هم میشود.

-تشخیص(diazotization)

این قابلیت به بازیکن اجازه میدهد نسبت به اطلاعات دریافتی از طریق ارگانهای حسی به روش های مختلف عمل کند.اجرای مهارت های فردی که قسمتی از حرکت تیمی را شکل میدهد.

-تعادل(balance)

توانایی حفظ تعادل در حین اجرای یک عمل یا حرکت تکنیکی را تعادل می نامند.همچنین بعد از درگیری،تنه و فریب تجدید تعادل کند. همینطور بتواند کارهای سریع پا به توپ که به حرکات تکنیکی نیاز دارد انجام بدهد.

-ریتم(rhythm )

قابلیتی است که بازیکن اجازه حرکات ریتمیک را میدهد.تغییر سرعت در اجرای سریع و اهسته دریبلنگ و فریب.

 

*********************************************

اهمیت سلامتی و تربیت بدن از دیدگاه دین اسلام

یکی از مهم ترین عوامل اهمیت ورزش در این است که موجب "ایجاد، تقویت و یا حفظ سلامتی" می شود؛ بنابر این، چنان چه ورزش به گونه ای باشد که برای سلامتی انسان زیان آور باشد و یا ورزشکار آن قدر در راه ورزش به خود فشار آورد که سلامتی اش در مخاطره قرار گیرد، از نظر اسلام و همچنین عقلانی عالم، مردود خواهد بود. در اسلام، احادیث و رهنمودهای فراوانی از بزرگان دین، جهت حفظ صحّت و تقویت بدن و پرداختن به آن، وارد شده است؛ از جمله می توان به موارد ذیل اشاره نمود:
"
الصّحّة افضل النّعم؛
صحت و سلامتی از هر نعمت دیگری بهتر و ارزشمندتر است."
"
العجب لغفلة الحسّاد عن سلامة الاجساد؛
از این که حسودان در فکر سلامتی خویش نیستند، سخت در شگفتم."
"
و انّ لبدنک علیک حقّاً؛
بی شک بدن تو بر تو حقوقی دارد [که باید آن ها را ادا کنی و به آن رسیدگی نمایی]."
"
المومن القویّ خیر و احب من المومن الضّعیف؛
مومنی که قوی و نیرومند باشد، در نظر من از مومنی که ضعیف باشد، بهتر و دوست داشتنی تر است." در این روایت، ارزش اصیل و واقعی، به ایمان اختصاص یافته و در مرحله بعد، قوّت مدنظر قرار گرفته است؛ یعنی آن چه باعث ارزش انسان می شود، همانا ایمان اوست. ضعیف ترین فرد با ایمان، از نیرومندترین شخص بی ایمان، به مراتب با ارزش تر بوده، بلکه با او قابل قیاس نیست. این همان مطلبی است که خداوند متعال آن را در قرآن مطرح نموده و می فرماید:
"
انّ اکرمکم عندالله انقیکم؛
گرامی ترین شما در نزد خدا، آن کسی است که با تقواتر باشد." اما با این فرض که دو نفر با ایمان وجود داشته باشند و از نظر درجه ایمان و تقوا نیز یکسان باشند، شخص با ایمانی که قوی است، یک نوع فضیلت نسبت به دیگری دارد، به خصوص اگر این قوّت را با زحمت و تلاش و ورزش کسب کرده باشد. همچنین اگر یک نفر با ایمان را در دو حالت "قوی" و "ضعیف" فرض کنیم، بدون تردید، همه حکم خواهند کرد که چنان چه قوی باشد، بهتر است تا این که ضعیف باشد. انسان قوی و سالم بهتر می تواند به بندگان خدا رسیدگی کند، بهترمی تواند فکر کند، بهتر می تواند کار کند و حتی بهتر و بیش تر می تواند عبادت کند. در اسلام، احادیث فراوانی در باره استحمام و نظافت، و مسواک زدن، [تشویق به] کم خوری، [نهی از] پرخوری، خوردنی های حلال و حرام، خواص گیاهان، میوه ها و سایر خوراکی ها و همچنین سایر دستورات بهداشتی، وارد شده است. در اسلام، حفظ صحت و سلامت واجب شمرده شده است. حتی اگر عباداتی، مانند نماز و روزه واجب، برای انسان مضر باشد، نه تنها جایز است ترک شود، بلکه واجب است که ترک شود، و در چنین مواردی، کار واجب به کار حرام مبدّل می گردد. از نظر اسلام، چنان چه سلامتی انسان به واسطه عدم دست رس به غذای پاک و حلال به مخاطره بیفتد، وی می تواند از خوردنی ها و نوشیدنی هایی که پیش از آن بر او حرام بوده، استفاده نماید؛ و چنان چه مریض شود و بیماری اش جز با خوراکی هایی که حرام است (همچون مشروبات الکلی) مداوا نشود، می تواند با تجویز پزشک از آن خوراکی ها جهت مداوا استفاده نماید. از نظر اسلام، چنان چه کسی به سلامتی دیگران لطمه وارد کند، چنان چه عمدی باشد، باید به سختی مجازات شود، و چنان چه عمدی نباشد نیز، باید مجازات مالی شده و دیه آن عضوی را که آسیب دیده، به صاحبش بپردازد. در اسلام، دستورات فراوانی در خصوص انتخاب همسر، زمان و مکان و نحوه آمیزش، تغذیه مادر در دوران بارداری وجود دارد، که از ناقص الخلقه بودن نوزاد جلوگیری نموده و باعث می شود که کودک، قوی، زیبا و باهوش باشد. همچنین شیر مادر به عنوان بهترین غذا برای نوزاد و کودک شیر خوار معرفی شده، تا کودک بهتر رشد نموده، هوشش بیش تر شده و در مقابل بیماری های مصون تر باشد. همچنین در اسلام، هر چیز زیان آوری که به جسم انسان لطمه وارد آورد، تحریم شده و این یک قاعده فقهی است که:
"
کلّ مضرّحرام؛
هر چیزی که ضرر دارد، حرام است." شهید مطهری در این مورد می نویسد:
"
جای شک و تردید نیست که تعلیمات اسلام بر اساس حفظ و رشد و سلامت جسم است. علت حرمت بسیاری از این امور، مضر بودن آن ها به حال بدن است. یکی از مسلّمات فقه، این است که بسیاری از این امور به این دلیل تحریم شده اند که برای جسم انسان ضرر دارند. و یک اصل کلی برای فقها مطرح است که هر چیزی که محرز بشود که برای جسم انسان مضر است- ولو هیچ دلیلی از قرآن و سنت نداشته باشد- قطعاً حرام است. البته این را هم می گویند که زیان ها بعضی معتدبه هستند و بعضی غیر معتدبه؛ یعنی زیان آن قدر کم است که قابل اعتنا نیست. اسلام در تکالیف خود حرج ایجاد نمی کند؛ یعنی این مقدارها را از نظر اسلام تحریم نمی کنند، به صورت مکروه ذکر می شود، یا می گویند: ترکش مستحب است، ولی اگر یک چیزی زیانش قطعی باشد و مسلّم بشود که زیان دارد، از نظر اسلام قطعاً حرام است..."
"
اسلام آن جا که یک امر واجب (مانند روزه) احیاناً برای بدن مضر تشخیص داده شود، تکلیف آن را ساقط می کند، بلکه چنین روزه ای را حرام می داند. هر اعتیادی که برای بدن مضر باشد، از نظر اسلام حرام است. آداب و سنن بسیاری، در اسلام به خاطر بهداشت و سلامت بدن و ضع شده است."
"
در سنّت، زیاد می بینیم که خوردن فلان میوه یا فلان سبزی، مثلاً مستحب است، چون دندان ها را محکم می کند؛ دیگری فلان بیماری را از بدن بیرون می برد، و این موارد در سنّت زیاد است که ملاک یک حرام یا یک مستحب و با یک مکروه، زیان رساندن یا مفید بودن و یا مفید نبودن است. فلان چیز برای معده خوب است، مستحب است." در خواست سلامت و قوّه بدن از خداوند، جزء دعای مسلمانان است، چنان چه در دعای ابوحمزه ثمالی می خوانیم:
"
اللّهم اعطنی السّعة فب الرّزق ... و الصّحّة فی الجسم و القوّة فی البدن؛
خداوندا! وسعت در روزی... و سلامتی در جسم و قوّت و توانایی در بدن را به من ارزانی فرما!" و به طور خلاصه، ارزش بدن و سلامت آن در اسلام به حدی است که بعضی از دانشمندان اسلامی گفته اند: پیامبران الهی در آغاز نبوّت و رسالت خود باید سالم و از نقص بدنی، دور و بر کنار باشند. آقای دکتر سید محمد باقر حجّتی، در این خصوص چنین می نگارد:
"
سلامتی تن و بدن، یکی از شرایط قابلیت شخص برای تصدّی مقام نبوت و امامت و جانشینی پیامبر اکرم صلی الله علیه واله به شمار می آید که باید پیامبر و یا امامی که دارای منصب الهی هستند، از نظر جسم و بدن کامل تر و معتدل ترین مردم عصر خود باشند، چنان چه باید با هوش ترین و زیباترین آن ها باشند." با توجه به مطالب فوق، روشن می شود که هیچ مکتب و آیینی در جهان وجود ندارد، که به اندازه اسلام، به صحت، سلامتی و شادابی انسان ها اهمیت داده باشد. در این جا به منظور روشن تر شدن مطلب و آشنایی با سیره علمای اسلام و حسن ختام مبحث، به فرمایش و سیره امام خمینی (ره)، بنیان گذار نظام جمهوری اسلامی، اشاره می نمایم. آن حضرت در دیدار با گروهی از ورزش کاران فرمودند: "من ورزشکار نیستم، ولی ورزش کاران را دوست دارم". این دوست داشتن از ناحیه یک رهبر بزرگ و کم نظیر دینی، مربوط به میل شخصی نبوده، بلکه حاکی از نظر اسلام در مورد ورزش و ورزشکار بوده و تاییدی است بر پسندیده بودن ورزش از نظر اسلام؛ ولی این که فرمودند: "من ورزشکار نیستم"، بدین معناست که ورزشکار حرفه ای و رسمی نیستم، زیرا همه می دانند که ایشان تا سن 88 سالگی، همه روزه مقادیر زیادی پیاده روی می کرده و این سیره را تا روز قبل از انتقال به بیمارستان و واقع شدن تحت عمل جراحی [که به رحلت ایشان منجر شد] ادامه دادند