معرفی اعضای کمیته انضباطی نکا

ریاست محترم هیات فوتبال استان مازندران

سلام علیکم

 احتراما به استحضار می رساند ، اسامی مشروحه ذیل  

بعنوان اعضای کمیته انظباطی هیات فوتبال شهرستان نکا 

 معرفی و پیشنهاد می گردند،   

  لذا خواهشمند است دستورات لازم را مبذول  فرمائید .

1-    بهرام ابراهیمی                 وکیل  پایه یک دادگستری

2-  حاج عبدالله بابایی            وکیل  پایه یک دادگستری

3- جمشید آهنگر دارابی       وکیل  پایه یک دادگستری

علیرضا شهمیری

رئیس هیات فوتبال شهرستان نکا

خدا حافظی درلیگ حذفی استان

یاران کاظم آبلو نکا پس از تلاش خود با نتیجه ۵-۵ در خانه در مقابل تیم محبوبی آمل مساوی و در مجوع ۱۱-۹ نتیجه را واگذار و از جام حذفی استان خداحافظی کرده و به فکر لیگ دسته اول می باشد . 

بازی امروز به سرپرستی آقای نادر تیرگری 

 و حضور آقایان علی اصغر کیانی و عیسی کشوری و حاج خلیل آستانی در سالن سردار شهید طوسی برگزار گردید .

مدیریت نا موفق بعض از مدیران ورزشی

فقدان استعداد یابی در مدیریت ورزشی

پس از شکست کاروان اعزامی کشورمان به رقابت‌های المپیک پکن، بناچار مسئولان ورزشی کمیته ملی المپیک و سازمان ورزش به ضعف پشتوانه‌سازی و استعدادیابی در رشته‌های گوناگون ورزشی اذعان کرده و اعلان خطری را که کارشناسان و منتقدان رشته‌های گوناگون ورزشی در سالیان گذشته نسبت به فقدان استعدادیابی و پشتوانه‌سازی در رده‌های نوجوانان و جوانان را بارها گوشزد کرده بودند، پذیرفتند، به گونه‌ای که هم‌اکنون بیشتر تیم‌های ملی و ورزشی در رکود و ضعف جایگزینی قرار گرفته‌اند!

 

ضعف پشتوانه‌سازی و استعدادیابی، باعث می‌شود یک ملی‌پوش بیش از ده سال عضو تیم ملی باقی بماند و فاصله نفرات نخست با نفرات بعدی یک سال نوری باشد! هرچند ضعف استعدادیابی و پشتوانه‌سازی موجب خوشحالی ملی‌پوشان فیکس و اطمینان خاطر و امنیت فکری آنان می‌شود، از بعد ملی، ضربه جبران‌ناپذیری به شمار می‌رود.
همه مدال‌آوران المپیکی رشته‌های گوناگون در ورزش تخصصی امروزی جهان از رده‌های نونهالان، نوجوانان و جوانان طی مسیر کرده تا در رده بزرگسالان یا احیانا جوانان، مدال المپیک را برای کشور خویش بیاورند، اما در ایران، ورزشکار 27 ساله‌ای که در مقطع بزرگسالان وارد تیم ملی شد، پدیده رقابت‌های المپیک پکن لقب می‌گیرد که این موضوع، هرچند در جای خود قابل تقدیر است، اما خود هم رویدادی کم‌نظیر و هم نشان‌دهنده نبود سیستم برنامه‌ریزی شده اصولی برای استعدادیابی و پشتوانه‌سازی است.

اما در رده مدیریت ورزشی نیز کشور ما دچار ضعف استعدادیابی و پشتوانه‌سازی است، به گونه‌ای که قهرمانان ملی و المپیکی ما نتوانسته‌اند مراحل سیر صعودی رشد سازمانی را در ورزش بپیمایند و موانع سازمانی همچون مقاومت مسئولان غیرورزشی، باعث به هرز رفتن استعدادهای مدیریتی شده است. از این روی، شاهد فعالیت مدیران غیرورزشی با بیش از ده تا بیست سال مدیریت در ورزش کشور هستیم که به لطف فقدان استعدادیابی و پشتوانه‌سازی مدیریت ورزشی همچنان مدیریت فدراسیون‌های گوناگون را بر عهده می‌گیرند. 

و اما مدیران ورزشی ما چه کردند یک از دلایل اینه مدیران ما موفق نیستند فکر خودشان را به ورزش برگزاری مسابقات ورزشی سوق نمی دهند که متاسفانه اکثر مدیران ورزشی ما برای اینکه جایگاه خود را محکم نگه داشته باشند از کار های ورزشی دور شده و به دنبال اینکه چه کنند که در این جایگاه بمانند فکر میکنند .  

امیدواریم در انتخاب مدیران و مسئولین ورزشی که انتخاب می کنیم از سابقه و جایگاهع آنها اطلاع داشته تا بتواند در پیشرفت رشته ورزشی نردبان موفقی و سکوی پرتاب خوبی برای ورزش باشند . 

حسین نوروزی مسئول کمیته مسابقات و داور

هیات فوتبال شهرستان نکا

همچنین شاهد منحرف شدن رشد صعودی قهرمانان در خارج از ورزش در سازمان‌هایی همچون شورای شهر، مجلس شورای اسلامی و سازمان‌های دیگر هستیم، در حالی که الگوهایی همچون «بکن باوئر» و یا «پلاتینی» مراحل رد سازمانی خویش را از ورزشکاری، کاپیتانی، مربیگری، عضو هیأت مدیره باشگاه و نهایتا ریاست به ترتیب پیموده‌اند و الگوی مدیریت ورزشی را همچون استعدادیابی ورزشی در رده‌های نونهالان، نوجوانان، جوانان و تیم ملی بزرگسالان به صورت سیستماتیک ایجاد کرده‌اند، اما در ایران، قهرمانان دریافته‌اند مراحل رشد سازمانی در ورزش وجود نداشته و جابه‌جایی افقی اتفاق می‌افتد؛ به این معنا که از ریاست‌های موازی ورزشی همچون اقتصادی، سیاسی، اجتماعی و شهری می‌توان به مدیریت ورزشی رسید! بنابراین با مقاوت مسئولان غیرورزشی در ورزش کشور به اجبار در سازمان‌های ورزشی همچون شهرداری‌ها، شورای شهر، مجلس، ... مشغول به فعالیت می‌شوند.

اما نکته مهم این‌که در این آشفته بازار مدیریتی ورزش، برخی از قهرمانان ملی و جهانی ورزش کشورمان از روی احساسات و عاطفه و نبود منطق مدیریتی، به ناگاه از قهرمانی به ریاست فدراسیون مربوطه معرفی شده و بلافاصله هم معرفی آنان مردود اعلام می‌شود!

در حالی که در الگوهای بین‌المللی مدیریت ورزش، یک قهرمان باید به ترتیب مراحل مربیگری سطوح پایین تا ملی و سپس مشاور و هیأت مدیره و هیأت رئیسه و ریاست را تجربه کند. پرش مدیریتی قهرمانان هرچند از جابه‌جایی افقی مدیران غیرورزشی به مدیریت ورزشی بهتر می‌نماید، اما الگوی ناقصی به شمار می‌رود.

بنابراین می‌توان نتیجه گرفت که پشتوانه‌سازی مدیریتی ورزشی در ایران هم همچون استعدادیابی و پشتوانه‌سازی ورزشکاران کشور دارای چرخه معیوب ناقصی است که عامل بزرگ آن، سازمان ورزشی و کمیته ملی المپیک است و نباید انتظار داشت اصلاحاتی همچون چسبیده‌های به ورزش، مدیران غیرمتخصص، کارشناسان صوری، به زودی از چهره ورزش، محو شوند، زیرا مدیریت ورزشی، غیرورزشی است و قهرمانان ورزشی‌مان در مدیریت‌های غیرورزشی به ناچار مشغول فعالیت می‌شوند و این مفهومی ندارد جز عدم شایسته‌سالاری! متأسفانه هیچ کدام از مدیران پیشین و کنونی سازمان ورزشی در پشتوانه‌سازی مدیریت ورزشی و متخصص از قهرمانان ملی و جهانی کشور، نمره قابل قبولی دریافت نمی‌کند و به این واسطه، می‌توان اطمینان داشت که بازسازی این راه اشتباه،‌ زمانبر خواهد بود و هرچه این بازسازی دیرتر آغاز شود، دیرتر به پایان خواهد رسید

مدیریت و خلاقیت در کار (مدیر خلاق)

خلاقیت در مدیریت،

 

مقدمه

از آنجایی که هر سازمان جهت تحقق اهدافی موجودیت می‌یابد و رفتار افراد در آن تابع موازین و مقرراتی است، اعمال کمترل و نظارت ضروری است. به ویژه در سازمانهای آموزشی که اهداف متعددی در آن دنبال می‌شود و پیچیدگی در آموزش و تدریس درآن پیش از هر سازمان دیگری به چشم می‌خورد.

مدیریت در سازمان گسترده ‌ی آموزش و پرورش در حقیقت کوششی است بخردانه برای بالا بردن کیفیت تعلیم و تعلّم انسانهایی که بار سنگین تحول و پیشرفت فردی و جمعی را بر دوش دارند. مدیریت کار سازو کارآمد در سازمانهای آموزش و پرورش می‌تواند به بالابردن درجه ی رضایت معلمان از کار، پیوند استوار با اولیای دانش آموزان و تقویت انجمنهای اولیا و مربیان، کاهش افت تحصیلی، نوآوری و خلاقیت در روشها،بهره‌گیری از منابع انسانی و مالی و بالاخره به شکوفایی شخصیت کودکان و جوانان یاری رساند.

مدیریت

در فرهنگ لغت عمید کلمه ‌ی مدیر به معنی اداره کنند، گرداننده، کسی که کاری را اداره می‌کند، آمده است صاحبنظران مدیریت براساس جهانبینی و نگرشی که به انسان، هدفها و جهت‌گیریهای سازمان داشته‌اند، از مدیریت تعریفی ارائه کرده‌اند. لذا تعریفی که مورد قبول عام باشد در دسترس نیست.

برخی از این تعاریف عبارتند از:

-هنر انجام دادن کارها بوسیله ی دیگران

- فراگرد برنامه ریزی، سازماندهی، رهبری و نظارت کار اعضای سازمان و استفاده از همه‌ی منابع موجود سازمانی برای تحقق هدفهای مورد نظر سازمان

-مدیریت فعالیتی است منظم در جهت تحقق هدفهای معین که از طریق انجام روابط میان منابع موجود و انجام دادن کار با مشارکت افراد دیگر و شرکت فعال در تصمیم گیری صورت گیرد.

-مدیریت در بعد انسانی و اسلامی عبارت است از کارکردن با مردم، میان مردم و به خاطر مردم(صافی،۱۳۸۴،ص۲۹)

 

مدیریت آموزشی

-فرهنگ لغات بین‌المللی تعلیم و تربیت، مدیریت آموزشی را به کاربردن تکنیکها و روشهای اداره‌ی سازمانهای تربیتی با در نظرگرفتن هدفها و سیاستهای کلی تعلیم و تربیت تعریف کرده‌اند.

- از دیدگاه کیمبل وایلز، مدیریت و رهبری آموزشی عبارت است از یاری و مدد به بهبود کار آموزشی است و هر عملی که بتواند معلم را یک قدم پیش ببرد رهبری آموزشی خوانده می‌شود.

-مدیریت آموزشی،برنامه ریزی، سازماندهی و اجرای تصمیمات درباره‌ی آموزش و پرورش است.

- مدیریت آموزشی، فرآیندی است اجتماعی که با به کارگیری مهارت‌های علمی، فنی و هنری کلیه‌ی نیروهای انسانی و مادی را سازماندهی و هماهنگی نموده و با فراهم آوردن زمینه‌های انگیزش و رشد با تأمین نیازهای منطقی فردی و گروهی معلمان، دانش‌آموزان و کارکنان به طور صرفه جویانه به هدفهای تعلیم و تربیت برسد.(همان منبع،صص۴۵-۴۴)

مدیریت آموزشی  از ویژگی‌هایی چون(اهمیت اجتماعی، حساسیت عمومی، پیچیدگی وظیفه، نزدیکی روابط، تربیت حرفه‌ای و دشواری ارزشیابی) برخوردار است.(غندالی و خورشیدی،۱۳۸۰)

 

خلاقیت

« خلاقیت لازمه ‌ی نوآوری است و تحقق نوجویی وابسته به خلاقیت است. اگرچه در عمل نمی‌توان این دو را از هم متمایز ساخت ولی می‌توان تصور کرد که خلاقیت بستر رشد و پیدائی نوآوری است»(الوانی،۱۳۷۲،ص۲۹۸)«صاحبنظران تعریفهای متعددی از خلاقیت و نوآوری ارائه داده‌اند. استیفن را بینز خلاقیت را به معنای توانایی ترکیب اندیشه ها و نظرات در یک روش منحصر به فرد با ایجاد پیوستگی بین آنان بیان می کند. او نوآوری را به‌معنای فرایند اخد اندیشه خلاق و تبدیل آن به محصول، خدمات  و روش های جدید عملیات می‌داند. رضائیان خلاقیت را به کارگیری توانایی های ذهنی برای ایجاد یک فکر یا مفهوم جدید می‌داند.

نوآوری به کارگیری اندیشه‌های جدید ناشی از خلاقیت است که می‌تواند به صورت یک محصول جدید، خدمت جدید یا راه حل جدید انجام کارها باشد، شاید به جرأت بتوان گفت که جامع‌ترین تعریف خلاقیت توسط گیلفورد، دانشمند آمریکایی عرضه شده است، او خلاقیت را با تفکر واگرا (دست یافتن به رهیافت‌های جدید برای مسائل) در مقابل تفکر همگرا(دست یافتن‌به پاسخ) مترادف دانسته است. افرادی که تفکر واگرا دارند در فکر و عمل خود با دیگران تفاوت دارند و از عرف و عادت دور می‌شده روش های خلاق و جدید را به کار می‌برند. برعکس کسانی که از این خصوصیت برخودار نیستند. تفکر همگرا دارند و در فکر و عمل خود از عرف و عادت پیروی می‌کنند. پس تفکر واگرا یعنی دور شدن از یک نقطه مشترک که همان رسم و سنت و عرف اجتماع است و تفکر همگرا یعنی نزدیک شدن به آن نقطه»(سایت روزنامه‌ی تفاهم)

 

ویژگی‌های افراد خلاق

«بنابر تحقیقات و بررسی های انجام شده توسط صاحبنظران و پژوهشگران، عوامل زیر در بروز خلاقیت مؤثر می‌باشد:

نداشتن تعصب نیست به تغییر، علاقه به یادگیری و کنجکاو بودن، علاقه به آزمایش و تجربه دائمی، گرایش به کارهای پیچیده، توسعه‌ی دامنه‌ی دانش و آگاهی خود، واقع بینی، اعتماد به نفس بالا، توجه به زمان و وقت شناسی، شجاعت در پذیرش عیوب خود، توانایی تشخیص آنان و قدرت ترک عادت‌های ناپسند، توجه توأم به رؤیا و عمل، رک‌گویی و صراحت بیان، داشتن قدرت جمع‌بندی مسائل و قضایا و نتیجه گیری، بیان عقیده خود در جلسات، عدم پافشاری در تحمیل عقاید خود، شوخ طبعی، میل به ریسک کردن، پشتکار و تلاش مستمر و داشتن ظرفیت بالا در تحمل ناملایمات»(سایت زیبا وب۱۳۸۸)

 

خلاقیت در مدیریت

هر مدیری باید خلاقیت داشته باشد، خلاقیت یعنی به کارگیری تواناییهای ذهنی برای ایجاد یک فکر یا مفهوم جدید، تداوم حیات سازمانها به بازسازی آنها بستگی دارد بازسازی سازمانها از طریق هماهنگ کردم اهداف با وضعیت روز و اصلاح و بهبود روش های حصول این اهداف انجام می‌شود. چه کسی خلاقیت و نوآوری می‌کند؟ هر انسان مدیر یا غیر مدیری از استعداد و خلاقیت برخودار است. بنابراین نباید خلاقیت فقط در انحصار مدیران خاصی باشد زیرا آنچه که محکمتر از وجود استعداد خلاقیت است، جلوگیری از عوامل بازدارنده‌ی ظهور آن است که به صورت آزاد سازی ذهن از پیش‌فرض‌ها و الگوهای زنجیره‌های ذهنی در مدت کوتاهی توان خلاقیت و به کارگیری فکرهای نو در عمل می‌توان دو برابر افزایش داد.(سایت دانشنامه رشد،۱۳۸۸) خلاقیت فردی براساس مایه‌های کلیدی دست کم در بعضی از خصوصیات زیر قرار دارد:

- خود به خود: تازه، عجیب و غریب، متضمّن ریسک، حس درک و شوخی و لطایف

- مصر: پرانرژی، دلیر، مثبت، مستقل و تعیین شده.

ابداعی: نگاه به مشکلات به طریقی جدید، شباهت به مبارزه، بعضی اوقات و برخورد راحت با ابهام.

پاداش: تمایل به سهیم شدن در افتخار، ارضای فرد اهمیت دارد و قدردانی بیشتر از پول مورد توجه قرار می‌گیرد.

باز بودن درونی: کشف و شهود، به سادگی از منطق به فانتزی تغییر می‌کند و نسبت به طرق مختلف،ابزار هیجان، تفکر، عمل و نوآوری، باز است.

-برتر: نگاه واقع بینانه به موقعیتی، نگاه خوشبختانه به مسائل آن طور که می‌خواهیم باشند، اطمینان از تغییر به طور مؤثر و انتخاب رشد به جای ترس.

قابل ارزشیابی: با بصیرت و قوه‌ی تشخیص.(گیبسون،-،صص۲-۱)

برای موفق و موثر بودن توانایی های ذاتی و اکتسابی معینی لازم است. مدیر مؤثر نیاز به توانایی های فنی، انسانی، ادارکی، طراحی و حل مسائل دارد. یک مدیر مؤفق، نگرش انگیزه‌های معینی دارد.(سایت دانشنامه،۱۳۸۸)

 

خلاقیت در مدیریت آموزش و پرورش

زندگی پیچیده‌ای امروزی، هر لحظه‌در حال نوشدن است و خلاقیت و نوآوری، ضرورت استمرار زندگی فعال است. انسان برای خلق نشاط و پویایی در زندگی نیازمند نوآوری و ابتکار است تا انگیزه‌ی تنوع طلبی خود را ارضا کند. جامعه انسانی برای زنده ماندن و گریز از مرگ و ایستایی به تحول و نوآوری نیاز دارد. امروز شعار«نابودی در انتظار شماست مگر اینکه خلاق باشید» در پیش روی مدیران همه سازمانها قرار دارد اما مسئولیت سازمانهای آموزشی به‌خصوص آموزش و پرورش که وظیفه‌ی تعلیم و تربیت فرزندان و آینده سازان جامعه را برعهده دارد، صبغه‌ی دیگر به خود می‌گیرد. از این رو سازمانهای آموزشی از یک سو وظیفه‌ی فراهم آوردن زمینه‌ی رشد و پرورش خلاقیت و نوآوری و استفاده‌ی صحیح و جهت دار از استعدادها و توانایی های افراد را برعهده دارند که این خود زمینه ساز توسعه فرهنگی، اقتصادی و اجتماعی و… در جامعه است و از سوی دیگر برای پویایی خود نیازمند پرورش و بهره مندی از خلاقیت و نوآوری در سطوح سازمانی می‌باشند.(سایت روزنامه‌ی تفاهم،۱۳۸۸)

 

جهت گیری خلاقیت در سازمانهای آموزشی

۱-در اغلب آموزش‌های سنتی، فراگیران فقط در معرض مطالب و مهارتهای ارائه شده از طرف معلم یا مدیر قرار گرفته و مطابق برنامه از پیش‌تعیین شده حتی در جزئیات به پیش‌ می‌روند. در آموزش خلاقانه، فراگیرنده خود نقش فعال ایفا نموده و مربی یا رهبر به جز در کلیات و جهت اصلی آموزش، خلاقانه، فراگیرنده خود نقش فعال ایفا نموده و مربی یا رهبر به جز در کلیات و جهت اصلی آموزش، نقش تعیین کننده‌ای ندارد.

۲- برنامه‌های آموزشی و محتوای مطالب حتی الامکان باید موجب رشد و توسعه‌ی تفکر همگرا در فراگیران شود.

۳- شناخت علایق و انگیره‌های عاطفی و غیر عاطفی هر یک از فراگیران برای پیشبرد امر آموزش ضروری است.

۴- مباحث و فنون مطرح شده در هر مرحله از آموزش و پرورش فراگیران باید کاربردی ملموس و عملی در زندگی و کارفرد داشته باشد.

۵- امید به آینده و ایمان و اعتقاد به آنچه پس از تلاش و استمرار نصیب فراگیر خواهد شد باید در دوره‌های آموزش خلاقیت مورد تأکید قرار گرفته تا انگیزه‌ی بیشتری برای فراگیرنده بوجود آید.

۶-تجسم وضع آینده‌ی مساله و مقایسه‌ی آن با وضعیت فعلی، کمک مفیدی به یافتن راه‌حل‌های بدیع خواهد نمود. اصولاً استعدادهای خلاق درمحیط‌های مطلوب، شکوفا و متبلور می‌شود بنابراین یکی از الزامات و روش‌های مهم برای تبلور خلاقیت، ایجاد فضای محرک، مستعد و به طور کلی خلاق است. در سازمانهای آموزشی علاوه براین که چنین فضایی باید برای معلمان و مدیران مهیا باشد، معلمان نیز باید زمینه‌ی لازم و فضای مطلوب را برای دانش‌آموزان فراهم سازند.(سایت معلم اخلاق،۱۳۸۸)

 

مدیران آموزشی و برنامه های آموزشی

مهمترین وظیفه ی آموزشی هدایت جریان آموزشی و یادگیری به ویژه تسهیل جریان رشد و پرورش دانش آموزان است. مدیران مدارس اگر برنامه هایشان را با روشن بینی اجرا نمایند و هدفهای خود را بصورت قابل فهم و عملی طرح نمایند می توانند بازده آموزشی مدارس را بهبود بخشند. لذا تعریف دقیق هدفهای کلی نظام آموزشی بصورت معنی دار، تقسیم هدفهای کلی به هدفهای فرعی،تبدیل هدفها به هدفهای عملی در کلاس به کمک معلمان، بالابردن روحیه‌ی کارکنان و…می تواند تغییرات چشمگیری را در بازده کار معلمان و دانش آموزان ایجاد کند علاوه بر این مدیر آموزشی می بایست با ارزشیابی مستمر تدریس و فعالیتهای آموزشی مدرسه میزان اثر بخشی و کارایی معلمان و میزان هدفهای آموزشی را مشخص و در زمانهای معین از تغییر و تجدید نظر در برنامه ی آموزشی مدرسه استفاده کند.

یکی دیگر از وظایف مدیران آموزشی توجه به امور دانش آموزان است مدیر مدرسه هم وظیفه‌ی ارائه خدمات و سرپرستی امور دانش آموزان را بعهده دارد و هم وظیفه ی شناسایی توانایی ها، علایق و نیازها و پرورش آنها را عهده دار می باشند.

مدیران آموزشی با بهره گیری از شایستگی های فردی و تخصصی معلمان و راهنمایان تعلیماتی می توانند به پیشرفت فعالیتهای آموزشی و بررسی و افزایش بازده مدارس کمک کنند.

یکی دیگر از وظایف مدیران آموزشی تهیه و تدارک امکانات، تسهیلات و تجهیزات ویژه است. در این زمان می توان به ساختمان و تأسیسات مدرسه، زمین بازی و ورزش، تعمیر ونگهداری ساختمان و تأسیسات حرارتی و تهویه و تأمین امکانات آب، برق، گاز و تلفن و… اشاره کرد(موسی، مباشری،۸۸)بخش عمده ی تکلیف متصدیان تعلیم و تربیت در طرحریزی و هدایت رویداهائی است که بالاترین سطوح یادگیری را به ارمغان آورد.(نائلی،۱۳۶۴،ص۹۱)

 

گستره ی نظارت مدیران مدارس

«مدیران مدارس از جهات مختلفی باید برکار سازمان و نیروهای آموزشی نیز نظارت داشته باشند، از جمله میزان دستیابی به اهداف آموزشی، نظارت بر توان تخصصی معلمان، روش های تدریس، روابط با دانش آموزان، حدود رضایت شغلی معلمان، میزان انگیزش دانش آموزان، نظارت مؤفق و ثمربخش نیاز به کسب اطلاعات ضروری است.

بنابراین مدیران آموزشی باید در موارد زیر اطلاعات کافی داشته باشند:

۱-کسب اطلاعات در زمینه برنامه ریزی و آمادگی: که شامل اطلاعاتی در زمینه ی انتظارات دانش آموزان، منابع موردنیاز برای انجام فعالیتها، هماهنگی مراحل برنامه ها سطوح مختلف توانایی ها و موفقیت برآنهاست.

۲- کسب اطلاعات در زمینه ی مدیریت و سازماندهی کلاس: اطلاعاتی در ارتباط با منابع در دسترس ومیزان توانایی دانش آموزان در استفاده از منابع، کیفیت و چگونگی فعالیتهای دانش آموزان در استفاده از منابع

۳- کسب اطلاعات درباره روش های تدریس: به کارگیری روش های خلاقیت و پژوهش و تجربیات یادگیری.

۴- کسب اطلاعاتی درباره ی روابط با دانش آموزان: که شامل اطلاعاتی راجع به نحوه ی برخورد معلم با دانش آموزان و میزان تماس و ارتباط دانش آموزان با معلم می شود.

۵- کسب اطلاعات درباره ی کیفیت یادگیری و موفقیت دانش آموزان: اطلاعاتی در ارتباط  با پیشرفت تحصیلی دانش آموزان، انتظارات معلمان از دانش آموزان، توان شفاهی و عملی دانش آموزان.

۶-کسب اطلاعات درباره ی چگونگی نگهداری سوابق دانش آموزان: در این زمینه اطلاعاتی درباره ی روشهای جمع آوری سوابق، میزان امکان پذیری برنامه ریزی از روی سوابق نیاز است»(صفوی نیا،۱۳۸۸)

 وظایف نظارت مدیران، سوگرفته به برنامه ی آموزشی

۱-تدوین هدفهای بازدهی درسی: تبدیل هدفهای کلی به هدفهای ویژه ی درسی

۲- سنجش نیازها و انجام تحقیق: سنجش شرایط موجود برای تعیین نحوه ای که برنامه های مدرسه بتواند به طور مؤثر نیازهای یادگیرنده را برطرف سازد.

۳- توسعه ی موجود و برنامه ریزی تغییرات: سازماندهی محتوای درسی و بازنگری    برنامه های موجود برای ربط بیشتر آنها،

۴- ارتباط برنامه ها با خدمات مختلف: گره زدن مؤلفه های درسی بسیار موجود در مدرسه و جامعه

۵- انتخاب مطالب و اختصاص منابع: تحلیل مطالب درسی در دسترس و اختصاص آنها به برنامه ها مناسب.

۶- هدایت و نوسازی کارکنان آموزشی درسی: معرفی برنامه درسی به معلمان جدید و کمک به کارکنان موجود در افزایش توامندی خود.

۷- پیشنهاد تعدیل در تسهیلات: طرح برنامه برای دوباره سازی تسهیلات و مناسب ساختن آنها با برنامه درسی و در صورت امکان پیشنهاد نیاز به تسهیلات جدید.

۸- تخمین هزینه و توصیه هایی برای کاربرد وجوهات پیش بینی شده.

۹- آمادگی برای برنامه های درسی: تشکیل گروهها و واحدهای مختلف درسی فراهم آوردن فرصتهای ضمن خدمت برای توسعه ی درسی.

۱۰- تهیه و ترویج اوصاف برنامه های مدرسه: نوشتن اوصاف درست برنامه های مدرسه و رساندن اطلاعات فعالیتهای موفق به جامعه.(وایلز و باندی، تابستان۱۳۷۹، ص۲۹)

 ایجاد فضای خلاقیت و توامندی در مدرسه و کلاس

۱٫برای کسب موفقیت، همه ی دست اندرکاران تحقق هدفهای برنامه ها را در برنامه ریزی مشارکت دهید.

۲٫ دانش آموزان را در انتخاب راه و روش های موفقیت آزاد بگذارید و از ابتکارات آن ها استقبال کنید.

۳٫فرصت و امکان مبادله ی افکار و ایده های نو را برای افراد و گروهها بوجود آورید.

۴٫از روش های بارش مغزی یا سیال سازی ذهن بهره ی کافی بگیرد.

۵٫ از سخت گیری های مقرراتی بپرهیزید.

۶٫از بازخوردهای مثبت و فوری برای افزایش انگیزش استفاده کنید.

۷٫از واگذاری مسئولیت به افراد و گروهها نهراسید.

۸٫ مدیریت در یادگیری، خودگردانی و خود ارزیابی راترویج دهید.

۹٫ در مدیریت و راهبری آموزشی، مبتکر و خلاق باشید.

۱۰٫ شیوه های ارزش یابی را با تنوع روش های کسب موفقیت دم ساز کنید(سایت پرشین بلاگ،۱۳۸۸)

توسعه ی توانمندی های اعضا نیز مستلزم رعایت نکاتی است.

۱-توانایی مدیریت شامل رفتار فردی، مشاوره و هدایت، رفتار تیمی

۲-توانایی فنی کارکنان مانند حل مشکلات، گسترش کارکردهای کیفیت.

۳-توانایی شخصی کارکنان مانند کارتیمی، توجه به خواسته های مشتریان

اعتقاد اساسی براین است که تأکید اساسی باید روی توانایی مدیریت باشد(ماهنامه ی دانش،۱۳۸۴،ص۹)

 مدیران آموزشی و برنامه و اهداف

یکی از ویژگی های مدیران آموزشی،توانایی در تفکر و برنامه ریزی استراتژیک است. این گروه از مدیران دارای یک ویژگی برجسته هستند و آن اهل تفکر خلاق بودن است. آنها درباره‌ی پیامدهای ثانوی هر تصمیم با استفاده از ذهن و قدرت تفکر، از خود ابتکارات شایسته ای بروز می دهند.(سایت آفتاب،۱۳۸۸)

مدیران برای رسیدن به هدف مدرسه محوری باید نکاتی را در نظر بگیرند:

۱-بازنگری در توزیع قدرت، مسؤولیت و منابع

۲- تعریف حدود و اختیارات و مسؤولیت ها

۳- تعهد منابع مالی کافی

۴ ایجاد توانایی لازم برای اجرای نقش های جدید

۵- رویارویی بانیازهای اطلاعاتی و ارتباطی(یونسکو و یونیسف،۱۳۷۹،ص۱۶)

 مهارت فنی مدیران آموزشی

منظور قدرت و توانایی است که مدیران آموزشی دارا بوده و بر این اساس با  بهره وری از دانشها و فنون و روشها به ایفای وظایف هی پردازند. به عبارت دیگر، آنان از کفایت علمی و فنی و تخصصی برخودارند و در بهره گیری از فنون و ابزار ورزیدگی دارند.(صافی،۱۳۸۴،ص۱۰۹)

از آنجا که مدیران آموزشی باید مورد قبول کارکنان قرار گیرند ایجاب می کند که علاوه بر ویژگی های عمومی از دانش عمومی و تخصصی به تناسب سطح مدیریت خود برخودار باشند(صافی،۱۳۸۰،ص۴۱)

 مهارت انسانی

میزان برای تعامل پویا با کارکنان بایداصولی مانند قرار دادن اطلاعات در اختیار همه ی کارکنان ایجاد خودمختاری از طریق مرزبندی و جایگزین کردن سلسله مرابت با تیمهای خودگردان را رعایت کنند(بلانچارد و همکاران،۱۳۷۸،ص۱۰۶)

مدیریت روابط انسانی موجب حفظ و بهبود روحیه و رضایت شغلی کارکنان می شود، در نتیجه شرایط مناسبی برای همکاران در فرآیندهای تولیدی سازمان بوجود می آید و در نهایت توسعه ی کمی و بهبود کیفی نتایج بدست آمده را موجب می شود.(کوهستانی،۱۳۷۶، ص۲۱)

 مهارت ادراکی

منظور قدرت و توانایی مدیران آموزشی در جهت شناخت و درک مسائل و مشکلات   مؤسسه ی آموزشی است. مدیران واجد این مهارت قادرند به دریافت اطلاعات وتحلیل مسائل سازمان پرداخته و با توجه به اهداف سازمان به تهیه ی طرحها و ارائه راه حلها بپردازند. نتیجه آنکه مدیران واحد مهارتهای فنی، انسانی و ادارکی از دو خصیصه«کارایی» و «اثر بخشی» برخودارند.

اموری نظیر کارگزینی، امورمالی و… مهارت فنی می طلبد و اموری چون مدیریت مدارس و ایفای نقش مشاوره، بیشتر مهارت انسانی و ایفای نقش مدیریت در سطوح بالای سازمان نظیر مدیران کل و…مهارت ادارکی را نیاز دارد. این نوع از مدیران بالای سازمان آموزشی، دارای هنر و علم مدیریت بوده و با بهره گیری از تجراب علمی بر میزان کارایی و سودبخشی خود می افزایند و به سیاست گذاری آموزش و پرورش می پردازد(صافی،۱۳۸۴،ص۱۱۰)

 نتیجه گیری

نتیجه ای که از این مقاله برایم حاصل شد بدین شرح است که لزوم موفقیت و تحقق اهداف و برنامه های آموزشی، خلاقیت مدیران این قسمت است، در دنیای امروزی ضامن بقای سازمانها خلاقیت مدیران است؛ مدیریتی که بتواند با در نظر گرفتن یک هدف معین به برنامه ریزی کارآمد دست بزند.

مدیران آموزشی نباید خود تنها در قید و بند یک چارچوب قرار داده و بدون هیچگونه خلاقیتی به برنامه های از پیش تعیین شده بپردازند بلکه باید در چارچوب وظایف خود تفکرات و نظرات خود و دیگران را در راستای تحقق هدف مورد نظر پیاده کنند

زیبا یها در فوتبال

تئوری برد دوم در فوتبال

 

زیبائیها و مزیت های ورزش فوتبال ، این ورزش را در جایگاه ویژه ای در عرصه ورزش و اجتماع قرار داده است. توجه فزاینده و روبه رشد مردم و نهایتا مسؤولان به آن ، عطف توجه اندیشمندان و متفکران عرصه های علم الاجتماع و سیاست را نیز سبب شده است. بازی و رقابت دو تیم صاحب عنوان و پیشینه در اغلب اوقات ، حکم یک رویاروئی بزرگ را پیدا می کند.

این رویاروئیها غالبا مسائل پیچیده و غامضی در متن و حاشیه بازی دارند که به پیدا شدن مسائل اجتماعی جدید منجر می شوند. گاهی اوقات مسائل بعد از بازی تا مدتها خوراک تبلیغاتی و حتی حرفه ای روزنامه ها ، مجلات و برنامه های رادیو تلویزیونی میشوند و محافل سیاسی و اجتماعی را نیز تحت تاثیر قرار میدهند. بویژه در قواره تیم های ملی و استانی طیف وسیعی از افراد جامعه را نیز متوجه خود می سازند. بروز مشکلات با جرقه هائی از احساس عاطفی ، احساس تبعیض و نابرابری و یا احساس داوری طرفدارانه در اکثر مواقع به جاهای باریکی می کشد که نهایتا سؤوال اساسی " فوتبال فرصت است یا تهدید" را به میان می کشد و مدتهاست که این سوال هنوز جواب قطعی و روشن برای خود نیافته است.

ما در این بررسی تلاش خواهیم کرد ضمن شمردن برخی زیبائیها و مزیت ها برای فوتبال مؤلفه های تاثیر گذار این روش مهیج و جذاب را نیز بررسی کرده و نظریه برد دوم را نیز در خلال این بحث معرفی نمائیم.

بنظر میرسد در صورت پاسخ مثبت تاثیر گذاران این حیطه ورزشی برای این نظریه ، زمینه را برای معرفی فوتبال بعنوان یک فرصت طلائی آماده سازد فرصتی که خود خنثی کننده خیلی از تهدید ها باشد.

 

زیبائیهای فوتبال

  1- داشتن وسیع ترین میدان در میان ورزشهای با توپ

2- رنگ سبز چمن میدان

3- بازیکنان پر تعداد این رشته ورزشی

4- تماشاگران پرشمار

5- توپ نقطه هدف و تلافی هزاران هزار نگاه که سیال و متحرک است .

6- همسرائی تماشاگران و ترکیب اصوات

7- حرکات موزون تماشاگران و ترکیب رنگ ها

8- حساسیت های داوری

9- نمایش هماهنگیها تاکتیکی و تکنیکی بازیکنان چه فردی و چه گروهی

10- نمایش تونائیهای ذهنی وبدنی بازیکنان

11- سرعت انتقال و آفرینش های خلاقانه و ابتکاری مربیان و بازیکنان.

12- رویا روئی تکنیک ها، تاکتیک ها و برنامه ریزیهای دو تیم.

13- عرصه بروز جلوه های اخلاقی و جوانمردی

14- عرصه بروز و ظهور گذشت ها و تحمل های تحسین برانگیز

15- عرصه کنترل خشم و شادی(هر دو)

16- عرصه کنترل رفتار در برد و باخت(هر دو)

17- و بالاخره چهره نمائی متین وشایسته در مقابل حریف.

 مزیت های فوتبال

 1-      تامین نشاط و شادابی برای جامعه بویژه قشر جوان

  2-      تامین سلامت و بهداشت و یاوری برای بخش بهداشت و درمان

3-      غنی سازی اوقات فراغت

4-      هدایت و تخلیه انرژی نهفته جوانان بصورت صحیح و برنامه ریزی شده.

5-      کسب توفیقات فرهنگی ورزشی در سطوح مختلف

6-      کسب افتخارات در سطوح کشوری، منطقه ای و جهانی.

7- تقویت حس وطن دوستی و وحدت ملی

8- انتقال بخشی مهم از مواریت فرهنگی به نسل جدیدتر

9- معرفی و تکریم پیش کسوتان

10- اشتغال زائی در رشته ها و شاخه های گوناگون مرتبط با ورزش

11- سود دهی به سرمایه گذاری مردمی درصورت هدایت صحیح

12- حل معضلات فرهنگی- اجتماعی در صورت تبدیل عرصه به فرصت

13- معرفی ظرفیت ها و قابلیت های کشور در عرصه های جهانی و میادین به یاد ماندنی

14- اهتراز پرچم پر افتخار ملی در سکوهای مسابقات قارهای و جهانی.

15- تبدیل قابلیتهای بالقوه به بالفعل چه در سطح فردی و چه در سطح گروهی

16- بهره بردار های فرهنگی، اجتماعی و حتی سیاسی در صحنه های بین المللی

17- و بالاخره معرفی فرهنگ غنی و ریشه دار ایران اسلامی به جهانیان

  

 مولفه های تاثیر گذار فوتبال

  

1- بازیکنان

 2- مربیان

3- مدیران

4- داوران

5- اصحاب رسانه

6- تماشاگران و هوداران

7- کارشناسان و پیشکسوتان

8- صنوف مرتبط با ورزش فوتبال

 

این مولفه ها تاثیر گذاران عمده حیطه ورزش فوتبال هستند، ترتیب تقدم و تاخر آنها تابع شرایطی است که ممکن است از شرایطی تا شرایط دیگر فرق بکند

امروزه در کشور ما بویژه با ظهور تماشاگران وفادار و پر انرژی و با انگیزه تیم تراکتور سازی مولفه تماشاگر در عرصه فوتبال را در ردیف اول قرار داده است.

همانگونه که بحث های فنی پیچیده و جذاب در امر مربی گری و داوری، کارشناس فنی، مدیریت صحیح و اصولی و هدایت کار آمد بازیکنان داریم و این مباحث در میز گردهای رادیوئی و تلویزیون و مطبوعاتی و یا در آثار قلمی ورزشی نویسان و مفسرین در فوتبال به زیبائی و با نکته سنجی ارائه میشود، حضور با شکوه تماشاگران شعارهائی که در میادین و یا سایر محلهای نزدیک محل بازی چه قبل،چه حین و چه بعد از ظهر بازی داده میشود، نوع پوشش و انتخاب رنگ ها، حرکات نمادین و معنا دار کلامی و غیر کلامی و نوع برخوردها نیز جای بحث و بررسی و برنامه ریزی دارد.

حرکات و سکناتی که عنوان شد. اگر اغراق نباشد طیفی وسیع از منهای بینهایت تا مثبت بینهایت را شامل میشود که اذهان سایر تماشاگران، مردم، مسئولان و حتی سایر ناظران عرصه های ورزش را در سطح منطقه و جهان تحت تاثیر قرار داده و موقعیت تیم مورد نظر را تعیین میکند.

چه بسا تیمی با توجه به نتیجه بدست آمده، را ظاهرا پیروز میدان باشد، اما مسولان وکارشناسان علاقه مند تیم از مجموع برایند بازی و نتیجه اخلاقی و عملکرد هواداران راضی بنظر نرسد واحساس آنها در کنار برد حاصل از نتیجه یک باخت اخلاقی و استراتژیک باشد.

عکس آن نیز متصور است تیمی نتیجه بازی را واگذار کند اما با منش و رفتار بازیکنان و همراهی هشیارانه و با متانت تماشاگران و هواداران در کنار تدبیر با کفایت مدیران و مربیان پیروز اخلاقی میدان باشند و این حرکت و منش پسندیده مورد داوری اذهان آزاد و کارشناسان و خبر گان آزاد قرار گرفته و مهره  تایید بگیرد.

زبان پاک، شعرهای هماهنگ شده، حرکات موزون موجه، حفظ حرمت میدان و حریم اشخاص اعم از خودی و رقیب، محتوا و شکل نوشته ها و پرچم، ورود وخروج با انضباط و برنامه و سایر موارد قابل ذکر از سوی تماشاگران، هواداران و لیدر های تیم ها و از سوی دیگر عملکرد مربیان در عرصه های مصاحبه و بازی چه در زمان برد و چه بعد از واگذاری نتیجه باید به گونه ای باشد که بر اعتبار اخلاقی و جایگاه شایسته تیم بیفزاید. بدیهی است تاثیر مطبوعات و رسانه و اصحاب قلم در حوزه ورزش بویژه فوتبال هم افزائی فوق العاده در عملکرد مثبت مولفه های یاد شده خواهد داشت.

بنابراین اگر نتیجه بازی را برای برنده برد اول بنامیم نتیجه اخلاقی را برد دوم برای تیم متخلق به اخلاق خواهیم نامید اگر برد اول منوط به تکنیک و تاکتیک در حوزه فنی فوتبال است، برد دوم منوط به اقدامات و برنامه ریزیهای حساب شده ای است باید با عزم جزم شده ازسوی مدیران و مربیان و اصحاب رسانه رقم خورده و مورد حمایت تماشاگران و هواداران فهیم و هشیار آینده نگر تیم ها قرار گیرد.